هميشه از کاسترو خوشم آمده. يک جور کاريزما دارد که نمیتواني ناديدهاش بگيری.
وقتی با يک روزنامهنگار کوبايی مینشينی در باره فيدل حرف میزني، يک جور ترس در چشمانش میبينی. حتی اگر به غرب هم پناهنده شده باشد، ياد گردانهای شبه بسيج میافتد که دمار از روزگار فلان دوست يا فاميلش در آوردهاند.
درد بدی است!
فيدل سالها مقابل طرحهای ترور آمريکا جان سالم به در برد، ولی بر سر مردم کوبا چه آورد؟ بله، کمونيستها تحسيناش میکنند...
فيدل شايد همين روزها بميرد، يا يک بار ديگر عزرائيل را سرکار بگذارد...بسيجیهای کوبايی حتما عزادار خواهند شد. بسياری از مردم جهان غمين میشوند، ولی آنانی که از کوبا فرار کردند عجيب احساسی خواهند داشت...حتی اگر برادر فيدل به قدرت برسد.