فرق احمدینژاد با خاتمی در مصاحبههای تک به تکبرايم جالب بود ببينم اندرسون کوپر با احمدینژاد چه میکند. نقطه طلايی گفتگوی او وقتی بود که در پاسخ به احمدینژاد گفت مطبوعات ما برعکس مطبوعات اکثر قسمتهای ايران آزاد هستند.
قيافه احمدینژاد بعدش ديدنی بود. انگار میخواست پوز بزند.
روش پاسخ دادن او به سوالات ديدنی است. چشمانش را اندکی می بندد، میخواهد ضعف فيزيکیاش را با بازی چهرهاش بپوشاند. به اين چشمها نمی توان اعتماد کرد. ولی چيزی دارد که خاتمی نداشت! لا اقل به حرفی که میگويد ظاهرا معتقد است! حتی اگر دروغ باشد.
خاتمی رييس جمهوری شک و ترديد بود. اعتماد به نفس نداشت. هر چند ممکن است اعتماد به نفسی که به احمدینژاد دادهاند بلای جان کشورمان شود، ولی راه پررو بازی را خوب بلد است. مرا ياد بچههای شر میاندازد!
دلم میخواست اندرسون با او بيشتر شوخی میکرد که انگار ميسر نبود.
خاتمی برايش جذاب بودن نزد مصاحبهگر مهمتر از اهدافش بوده است! جلب احترام، گفتگو و ...انگار همه چيز دنيا ظاهری است. به قول گنجي، او تلاش میکرد لايه رحمانی حکومت را به همه غالب کند.