یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, September 05, 2006
و اما تفسير ما در باب سخنان لالوله خانم
اولا، بنده بشدت موافق همسنگ شدن ارث هستم. همسنگ بودن حق انتخاب، آزادی همسر در مسافرت به خارج، انتخاب شغل تا زمانی که به چارچوب خانوادگی آسيب نرساند، فرزند هم بايد حضانتش با مادر باشد، از چند زنی و پلی​گامی هم بدم می​آيد، زير بار فرهنگ صيغه هم نمی​روم و ...

ما، فکر می​کنم قوانين تا وقتی فقط به صورت شکلی اجرا شوند و تکامل نيابند، در جا خواهيم زد! اگر محور را حقوق بشر قرار دهيم، و اصول شرعی را هم از اين دريچه ترجمه کنيم، در نقاطی با هم در تضاد خواهند بود، در اينجا چرا حق را به اکثريت ندهيم و انتخاب را به آنان نسپاريم؟

به عنوان مثال، کسانی که در ايران شهروند درجه چندم محسوب می​شوند، بايد همان حقوقی را داشته باشند که بقيه دارند، به عبارت ديگر همه بايد برابر باشند نه درجه بندی شده! اگر کسی بنا به انتخاب و گرايش شخصي، نخواهد با جنس مقابل باشد، و در عين حال، به حقوق کسی هم تجاوز نکند، چرا نبايد از برابری بهره کامل را ببرد؟

برای بعضی از شغل​ها نيز اکثريت متناسب با شرايط مکانی و زمانی قوانينی تعريف می​کند. بنا به مصالح جامعه، کنترلش هم می​کند. مثلا فحشا يک واقعيت است! حالا بخواهيم مدرن باشيم و بر اساس حق انتخاب در باره​اش صحبت کنيم، فکر می​کنم نمی​توان منکرش شد. از قديم و نديم بوده. نقل است از آيت​الله طالقانی که نبايد شهر نو را خراب می​کردند. بايد همانجا سرجايش می​ماند. ٌشايد خيلی از سنتی​ها منکر اين مساله باشند، ولی واقعيت را که نمی​توان منکر بود؟ حالا بياييم از غربی​ها يک شبه جلو بزنيم که کار خراب می شود، پس شايد روزی روزگاری جامعه ايران با اين واقعيت کنار آمد.