اول، همه ما اشتباه میکنیم
دوم، بهترین گزینه دم دست، بهترین نیست
سوم، رزومه واقعی، خیلی از سوابق را عیان میکند
چهارم، در غرب، نمیتوان هیاتی عمل کرد
از تمامی ماجراهای دعوای اخیر که بگذریم، به چند نکته با مزه میرسیم که به نظر من فارغ از دعوا باید بررسی شوند.
اول، فرد فرد کسانی که در یک رسانه کار میکنند در قبال آن مسوول هستند. همه ما خطاهایی داریم، و در عین حال سامانه(سیستم) از مجموع کارهای خوبمان و خطاهایمان سود میبرد یا ضرر میکند.
دوم، وقتی سازمانی برای استخدام افراد یا از طریق موسسات کاریابی، یا اعلام رسمی میگوید که نیرو میخواهد، با آنها مصاحبه میکند و بعد از در نظر گرفتن جمیع جهات، یا جذبشان میکند یا عذرشان را میخواهد.
سوم، سابقه کاری هر فرد در جاهای مختلف، میتواند بیان کننده مجموعه روابطی باشد که با کل گروه داشته است. به عبارتی آیا قواعد کار گروهی را میشناسد یا به خاطر یک مشکل، کشتی را سوراخ میکند تا همه غرق شوند؟
چهارم، روش کار کردن ایرانی همیشه جواب نمیدهد! با من بمیرم تو بمیری که کاری از پیش نمیرود!
قربونت برم، فدات شم، حالا عیب نداره، بعدا حالشو میگیریم با هم، خودم واسهات زیرابشو میزنم ،حالا تو یه حالی بده، حال نداری کار کنی، فدای سرت...بین خودمون میمونه...مساله خیلی واضح و مشخص است. کار در این طرف دنیا بر اساس قواعد و چارچوبهای مشخصی است. اول با شما قرارداد میبندند بعد برای مهمانی سالیانه شرکت دعوتتان میکنند! مسوولیت تعارف بردار نیست!
از همه اینها گذشته، برای یک کار گروهی، بازرس هم میگذارند که فارغ از همه روابط شخصی بتواند مسائل و مشکلات را ثبت، بررسی و به اطلاع هیات مدیره هم برساند!
آنچه اهمیت دارد این است که آدمها بر اساس تواناییهایشان دور هم جمع میشوند و کاری گروهی میکنند، منتهی توانایی حفظ روابط مثبت و عدم پنهانکاری فارغ از قواعد حرفهای، صداقت و ...هم شرط است. نیست؟