در ماجرای اخیر، انتقاداتی به مجموعه "روزآنلاین" وارد شده که به نظر من بجاست. اما چند نکته برایم جالب بود که دلم نیامد از کنارشان بگذرم.
برخی از دوستان به هر دلیل خرده حسابی یا با مجموعه روز داشتند یا با عضوی ازآن، ناقد موضعدار روز بودهاند، و میگفتند اگر راست میگویید سندی نشان دهید. این مستندات هم در صورت لزوم منتشر خواهند شد. یک به یک. وقتی بنا به مقتضیات، مستندات را دیدند، میشد دید که هنوز میخواهند بر طبل سخنان خویش بکوبند. طبیعتا وقتی نقدی وارد می کنند و بعد با آثار و سندهای ماجرا روبرو میشوند، و باز هم ابروها را بالا انداخته، انگار نه انگار، میشود میزان مرضیالطرفین بودن را درآنها دید. بحث بر سر بر حق بودن یک طرف و ناحق بودن طرف دیگر نیست! بر سر قضاوتی است که که محل اشکال است. برای این گروه وقعیت محلی از اعراب ندارد. سقوط روز دلنشینتر است. بالاخره اندیشه "کیهان" نیز در غرب همراهانی دارد!
دوستان دیگری هم منتقد بودند که چرا از اول بر پایه قرار و مدار مشخص کار را شروع نکردید و به ضمانت بزرگترها بسنده کردید؟ این به گمان من ارجح انتقادات است! سالهای سال بسیاری از ما در مطبوعات بر پایه اعتماد متقابل کار کردهایم و چه بسا بدون قراردادی رسمی، در خدمت نشریات مختلف بودهایم. ممکن است حد اکثر رسید حقالتحریر یا حقالتصویر تمامی مستندات فیمابین باشد. ولی اعتماد شرط اصلی بوده. در همین حال، این انتقاد بر ما وارد است که چرا اعتماد کردیم؟
در باب نقد دوستی که میگفت چرا ماجرایی خصوصی را علنی پاسخ گفتهام؟ احتمالا اگر به طور خصوصی قابل حل بود، اصلا مطرح نشده بود! دلیلی ندارد که حتی اختلاف نظر ساده یک صاحبخانه با کارگری محترم که بنایی میکند، و ستونهای خانه را خراب کرده و طالب حقوق معوقهاش است بی آنکه خرابکاریاش را درست کند، سر از میدان شهر در آورد و در کوی و برزن فریاد شود؟ حالا
بنا پیشدستی کرد و خواست سقف را بر سر اهالی خانه ویران سازد، لابد نوبت اهالی خانه است که واکنش نشان دهند. نیست؟
دوستانی هم معتقدند روز باید "شفاف" عمل میکرد، که به نظر من انتقادی وارد است و حرف حساب هم بیپاسخ! اینها همه درسهایی است برای آینده. چرا همیشه باید از دهههای پیش درس بگیریم وقتی همین تجربه امروز را بدست آوردهایم؟