این خواهر گرانقدر روزی روزگاری در روزنامه زن همکار ما بود و در باب مسائل حقوقی مینوشت. کار دنیا را ببین که سر از اینجا درآورد و بدتر از همه، هر ازگاهی هم شعری یا مطلبی طنز آمیز میسرود و مینوشت، و البته هنوز به این خلافکاری ادامه میدهد. بعد از مدتها راضی به کنار گذاشتن عادت ماضی، یعنی وبلاگننویسی شد! و بالاخره شروع کرد.
روزی که مقدمات وبلاگ را در قهوهخانه جت-فیول میچیدیم، گفتم چند تا عکسی بیاندازم، شاید یکیاش برای لوگوی وبلاگش به درد خورد. یکی را گذاشتیم برای وبلاگ خودش، یکی دیگر را برای فتوبلاگ امروز.