بزرگمهر حسينپور را اولين بار از کاری که برای گلآقا فرستاده بود شناختم! نوجوانی که کارش پختهتر از پيران کاريکاتور ايران بود. آن موقع نامهخوانندگان را من بررسی میکردم و به سردبير میدادم.
از بخت خوب روزگار، بزرگمهر دو سال بعدش همکارم بود و اينقدر از او ياد گرفتم که حد ندارد. نه اينکه چيزی بلد باشم! نه! ولی يادگرفتن شجاعت امتحان و آزمايش روايت تصويری جديد که وقتی محافظهکار نمی شوم تصادفا آثارش در کارم منعکس میشود، ثمره آشنايی با بزرگمهر است.
کسانی که چلچراغ را میشناسند هم لابد کارهای او را بارها و بارها دیدهاند و بعدش قاهقاه خندیدهاند. برزگمهر شاید یکی از اجتماعیترین کاریکاتوریستهای ما هم باشد.
حالا اين رفيق خوب ما
وبلاگ هم راه انداخته که مطمئنم پوز الباقی را خواهد زد(آخ پوزم)! فعلا چند روز اولش را صبر میکنيم، ولی اگر از اين تمپلت بلاگسپات بيرون نيامد، هرچه ديده ازچشم خودش ديده!
بزرگمهر، خوش اومدی!