من از کلمه "بايد" خوشم نمیآيد. هر چند خودم هم از آن استفاده کنم!
اين پيشفرض را داشته باشيد که اگر در تهران بودم حتما در انتخابات شوراهای شهر شرکت میکردم و به گزينههايی که از نظرم بهتر بودند رای میدادم، مانند خيلیها هم چشم و گوش بسته اسير ليست اين گروه يا آن گروه هم نبودم.
وقتی می خواهم رای هم ندهم، میگويم دليل من چيست، نمیگويم بقيه نبايد رای بدهند و به هیچ وجه از "باید" برای دیگران استفاده نمی کنم( که الحمدالله دوستان عزيز فرق اين دو را نمیدانند).
مشکل من با دوستان اصلاحطلبی است که به جای تشويق، میگويند "بايد"! عزيزجان! اين ادبيات عهد قجر است آقای مصطفی قوانلو قاجار !
من با "چه بايد کرد" مخالفم! چرا نمیگويی "بهتر "است چه بکنيم؟
گيرم ده تا پدربزرگ و قديمی و پيشکسوت بگويند"بايد". آنان به حتم حرمتی دارند، ولی تا کی بايد اسير ادبيات دستوری و امری بود که طرز تفکر من و تو را با آن تعيين کرد؟
"باید" ابزار کار تبلیغاتچیها است. کسانی که میخواهند من و تو را مانند گنجشک رنگ کنند.