پيش از آنکه در باره برد و باخت در انتخابات صحبت کنيم، يک سوال را بهتر از جواب دهيم:
آيا همه زور گروههای مختلف در کشاندن مردم به اين انتخابات در تهران، همين بود؟ اگر به اين پرسش پاسخ داده شود، به بخش ديگر ماجرا میرسيم؛ ميزان مشارکت در شهرهای بزرگ به چه دلایلی کم میشود؟ و در نهايت برای کسانی که به اصلاح ساختار معتقدند، آيا بايد تا ابد به روشهای قديمی يارگيری کرد و يا می توان تا انتخابات مجلس با يک برنامه مدون مخاتبانی بيشتر را به ميدان کشاند؟
هنوز آمار نهايی را اعلام نکردهاند، ولی دوست دارم ببينم کشاندن خاتمی وسط ميدان چقدر در جذب اکثريت خاموش موثر بوده است؟ قاعدتا خاتمی که عوض نشده و همان شخصيت حقيقی سابق است با معروفيتی بسيار بيشتر. اگر اصلاحطلبان حتی ۴۰٪ ترکيب شورا را در دست بگيرند جای اميدواری است. با اين همه برای انتخابات آتی چقدر می توانند طرفدار و رای اولی و يار جذب کنند؟ تا اينجای کار که البته هنوز نمیتوان بازی را تمام شده انگاشت، قاليباف جايگاهش از بقيه سنگينتر است. به احتمال زياد هم "تقیزاده" شهردار آينده تهران نخواهد بود! امکانات اين گروه از جناح راست برای تثبيت قدرت کم نيست، و البته چون معتدلتر از ياران احمدینژاد هستند، شايد راحتتر بتوانند در مجلس و بعد در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شوند.
به هر حال همان جماعت آبادگر هم الان دودسته شدهاند. فکر میکنم جماعت نزدیک به اصلاحطلبان باید دنبال قالب و محتوایی نوین باشند. قالبی که حداکثرش "میردامادی" است، برای طرفداران رفرم کوچک است. محتوای تکراری و غیر عملی گذشته نیز نمیتواند بیش از این تاثیر گذار باشد. پوسته را باید عوض کرد. وگرنه این آب روان با وجود قدیمیها "گندآب" خواهد شد.