من چون میدانستم امشب سر کار نمیروم، در خانه حسابی پلاس بودم و خوابم هم نمیبرد. این سرماخوردهگی هم که حسابی پکرم کرده بود. نشستم مثل بچه آدم فیلم دیکتریسی را که سالها بود میخواستم ببینمش تماشا کردم. بعدش هم بیهوش شدم تا ساعت ۸ و خوردهای که دوستی زنگ زد.
واقعا فکر اینکه فقط در خانه بنشینم و از خانه کار کنم مغزم را درسته نابود میکند(اگر تا کنون نابود نشده باشد!).
اگر خدا بخواهد هفته آینده میروم غرب کانادا و دوستان قدیمی را میبینم. میخواهم چند روزی واقعا استراحت کنم. ۹ ساعت کار شبانه به علاوه ۷ ساعت کار روزانه اندکی کشنده است!
فردا تجمعی برای حمایت از کارگردان ایرانی ارمنیتبار، لوون هفتوان برگزار میشود که دولت کانادا میخواهد اورا برگرداند به ایران. برو بچهها دارند جمع میشوند و امیدوارم کار این هنرمند خوشذوق و مهربان درست شود و همینجا که راحت است بماند.
فردا شب اگر بلیت گیرمان آمد باید برویم هم "راکی" را ببینیم و هم "چوپان خوب" کار اخیر رابرتدنیرو را که حتما هم چون انجلیناجان درش بازی میکند دیدن دارد!