نگاهی از سر بدبينیمیاندیشم که بیش از آنکه عیب از سوی گرگان میش نما باشد، مشکل از خودمان است. به جای آنکه این گرگان را متهم به بدکرداری کنیم، شاید باید خودمان را نکوهش کنیم که چرا دل به اینان سپردیم. امید زیادی؟ ترس از بقیه؟ و ...
منطقیتر نگاه کنیم! آنان که ناطق را میشناسند، بهت میتوانند قضاوت کنند که آیا واقعا از احمدینژاد بیربطتر بود؟ آیا پیروزی در انتخابات ۲ خرداد ۱۳۷۶، روند بهبود عمقی مملکت را تسریع کرد؟ یا فقط یک "رفرم" سطحی بود؟ قضاوت با شماست.
اصلاحات سبز؟يادتان است در سال ۱۳۷۷ خانمهای طرفدار اين طرف روسري سبز به سر میکردند؟ انگار سبز بودن نماد همه خوبیها بود. اما واقعا اين "سبز" ي، حقيقی بود يا مجازی؟
وقتی مطالب بعضی از اصلاحطلبان حکومتی را در حوزههای محیط زیست و نفت میخوانم، حالم به هم میخورد! در سالهای آینده این دشمنان قدرقدرت مسلح نیستند که ما را شکست خواهند داد، خودمان هستیم که کمر به نابودی خودمان و فرزندانمان بستهایم. میگویید نه؟ توجه کنید که در طول سالهای بعد از جنگ که طبیعتا قدرت اجرایی در کف تکنوکراتهای نزدیک به کارگزاران بوده یا اصلاحطلبان حکومتی، روند افزایش آلایندهها، مصرف سوخت، کاهش صادرات نفت و افزایش واردات محصولات نفت همچون گازوئیل و بنزین چه روندی را طی کرده؟ چگونه میتوانی ادعای "رفرم" کرد ولی به مهمترین منابع کشور بی توجه بود؟ سیاستهای "رفرمیستی" جماعت در حوزههای دیگری چون "آب" و "کشاورزی" چگونه بود؟
"رفرم" تنها این نیست که فضای ظاهری گفتگو را باز کنی! وقتی کنترل منابع در اختیار گروهی باشد که ابدا نگاه نوینی به بهرهوری و استفاده بهینه ندارند، مملکتت به باد فنا رفته!
ولی مگر نگاه جماعت تفاوتی با نگاه غالب مردم داشت؟ ما ایرانیها آیا اهمیتی به آلودهگی هوای شهرهایمان داریم؟ آیا توجه میکنیم که افزاینده "ام.تی.بی.ئی" بنزینمان، بشدت سرطانزاست؟ اگر هم می دانیم، آیا حاضریم برای کاهش بار ترافیکی در ماههای آخر پاییز و اول زمستان، همسایهمان را صدا بزنیم و بپرسیم که به جای آنکه او هم ماشینش را بیرون بیاورد، در مسیرمان او و فرزندانش را هم برسانیم؟ آیا میدانیم معماری داخلی و فضای درونی خانههایمان باعث افزایش مصرف سوخت و انرژی شده و...
فکر میکنید اینها ربطی به اصلاح ساختار مملکت ندارد؟ میدانید میزان اتلاف انرژی در ایران سالانه چند میلیارد دلار است؟ و لابد اهمیتی هم نمیدهید که این پول اگر هدر نمیرفت ممکن بود صرف چه کارهایی شود؟ چرا؟ لابد مثل خیلیها خواهیم گفت که دیگی که برای ما نمیجوشد، بگذار کله سگ در آن بجوشد...نه؟
الان در آمریکای شمالی دارند بحران گرم شدن زمین را حس میکنند. دارند میترسند! کانادا دیگر آن کشور منجمد گذشته نیست! نخست وزیر کانادا که به عهدنامه کیوتو اهمیت نمیداد اندکی ترسیده. چرا؟
احتمالا
فیلم ال گور را ندیدهاید، اگر توانستید، تحملش کنید. لا اقل می فهمید دنیا به کدام سمت و سو میرود...
...
مشکل من و شما پایبندی و یا عدم آن به آرمانهای دوم خرداد نیست! ما آرمانی نداریم! اگر داشتیم، وضع محیط زیستمان این نبود. اگر آرمانی بودیم، به جای شعار دادن، محیط زیست خودمان را به گند نمیکشیدیم.
امروز آمار کودکان مبتلا به سرطان و رشد شدید سرطان خون را در میان نوسالان جویا شوید. وحشت میکنید!
هر یک لیتر اضافه سوخت را که هدر میدهید، به این بیاندیشید که مسوولید. این سوخت مگر به کجا میرود؟ آلودهگیاش راه تنفس فرزندتان را خواهد بست.
شما طرفدار رفرم هستید؟