دوستان محترم سایت انتخاب:مخاطب این مطلب شما هستید نه نویسنده مهمان سایت شما. اگر ایشان در دفاع از نظر شخصی خود حرفی داشت، بهتر است در رسانه شخصیاش منعکسش کند.به هزار و یک دلیل تا پایان یافته تلقی شدن دعواهای جاری، نخواستم وارد بازار تعیین نرخ بشوم و صبر کردم تا کمی آبها از آسیاب فرود آید.
مساله اصلی این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، جنگی فراتر از دعواهای قلمی ما در آیندهای نزدیک درخواهد گرفت و به جای پرداختن به اصل ماجرا، سایت انتخاب محل انحراف افکار شده تا توجه بیشتر به خطرات این جنگ.
مخاطب من شما هستید نه نویسنده محترمی که سایت شما تریبون ایشان شده است.
۱-سایت خبری-تحلیلی، که رسانهای مدرن محسوب میشود، مقتضیات خودش را دارد. به عبارت دیگر شما وارد عالمی جلوتر از رسانههای چاپی شدهاید و احتمالا میتوانید رسوم جدید را هم پذیرا شوید. این رسوم گرچه ممکن است در قدیم نیز تجربه شده باشد، ولی استفاده امروزیاش کارکرد تعریف شدهتری دارد. به عنوان مثال اگر نویسنده محترمی در مطلبش اسامی افرادی حقیقی را آورده باشد، که احتمالا امکان پاسخگویی هم دارند، بهتر آن است همزمان با ایشان تماس گرفته و موضع آنان نیز آورده شود، نه آنکه بیخبر بمانند و بعد دوستان لینک مطلب سایت شما را برای من نوعی ایمیل کنند تا بفهمم چه گفته شده.
۲- ممکن است برداشت اقلیتی یا اکثریتی مخالف نظرگاه من باشد، ولی به هر حال نظر من نوعی نیز قاعدتا محترم است. نویسندهای که رسانه شما را تریبون خود قرار داده با درج اتهامهایی سخنانی رانده که شما پاسخگویش نیستید. اگر امکان انتشارش را میدهید، پس مسوولیتی در قبالش دارید، اگر موضع رسمی شما نیست، پس وظیفه دروازهبانی شما چه میشود؟ احتمالا میدانید که سایت شما وبلاگ نیست که موضع یک فرد را منتشر کند. پس نویسنده محترم میتواند سایت یا وبلاگ شخصیاش را راهاندازی کند و آنجا با هم گفتگو کنیم، اگر لازم دیدید، میتوانید لینک بدهید. بازی هفته پیش در ذهن من یک نمایش بود و بس.
۳- در دنیای مدرن روزنامهنگاری، وظیفه رسانه، نظارت بر قدرت است، و فراهم آوردن فضایی برای نقد و همهاش در اصل برای خدمت به شهروندان نه مقامات. من متوجه نمیشوم که مطلب مورد نظر چه بخشی از قدرت را نشانه رفته که واجد ارزش انتشار تلقی شده؟ اگر منظور ایشان نقد آمریکاییها و هلندیها و الباقی باشد، به زبان انگلیسی بنویسد تا جماعت بخوانند! آنجا که اسم اشخاص حقیقی ساکن ایران برده میشود که ممکن است به واسطه این مطلب فردا بازداشت و محاکمه شوند، آنهم بر پایه تلقی شخصی نویسنده محترم که دوست انتخاب نامیده میشود نه عضو آن؟
۴- یکی از وظایف روزنامهنگار امروزی، نشان دادن واقعیت، به موازات ثبت نظرشخصیاش است. به عبارتی اگر من بواسطه تشخیص خود از روابط جاری در منطقه، معتقد باشم که نفوذ ما در عراق یک واقعیت است و نتایجش در جایی به ضرر منافع ملی، مطمئنا کاریکاتور من از دریچه چشم شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ترسیم نخواهد شد که حضور در عراق را واجب میداند. به حتم انتقاد را میشنوم و میخوانم و اگر صحیح دانستم، میپذیرم، ولی اتهام را نه. من کاریکاتور سفارشی نمیکشم و شاید به همین دلیل آواره این سوی دنیا هستم، به دور از همان بوی دود دلپذیر تهران.
۵- احتملا میدانید که همکار بعضی رسانههای معتبر بینالمللی هم هستم، ولی این کار خاص را برای آن رسانهها نفرستادم. به این دلیل که آن کاریکاتور در چارچوب و "کانتکست" مطالب آن شماره روزآنلاین بود، ولی ارائه مستقل آن برداشتهای دیگری را موجب میشد. عدم توجه بعضی از صاحبان اندیشه به این مقوله اگر عادی باشد،از ناظرعادی و گذرا چه انتظاری میتوان داشت؟
۶- از نگاه من، بوش و احمدینژاد، و حامیان ایشان عاملان جنگ احتمالی هستند، و از سالها پیش برای این ماجرا برنامهریزی شده، نه حمایت اکبر گنجی از مقوله حقوق بشر عامل آغاز جنگ خواهد بود، نه داد و بیداد شیرین عبادی و نه اعتراضات منصور اسانلو و نه طرح من و ... اما کاری که حداقل از دست ما روزنامهنگاران بر میآید، روشنگری و هشدار به قدرت است، نه زدن یکدیگر! شاید انتشار دیدگاههای مختلف بدون اتهام زنی به کسانی که دستی در قدرت ندارند ارزش بیشتری داشته باشد تا مهمانبازی اخیر سایت شما.
۷- فیلم دکتر
سترنجلاو را دیدهاید؟ خطر مجانینی چون شخصیت این داستان بسیار بیشتر از منتقدین حضور شبهنظامی در عراق است.
با احترام
نیکآهنگ کوثر
Labels: پاسخ