1- شماره مورخ 27 فروردين روزنامه کيهان در دفاع از "بيگناهي" 15 نظامي بريتانيايي دستگير شده در ايران، بسيار جالب است. اين مقاله تاکيد دارد که "آشنايان با وضعيت منطقه اروند مي دانند كه در اين منطقه به دليل كم بودن عرض رودخانه و ابهام در محل خط تالوگ چندان غيرمعمول نيست كه شناورهاي دو طرف به اشتباه وارد آب هاي يكديگر شوند" و "قايق انگليسي حامل سربازان عادي و نظامي هاي دون پايه بود" ... و قس علي هذا.
اين مقاله، 11 روز پس از انتشار يک فيلم خبري جنجالي در شبکه اسکاي نيوز به چاپ مي رسد که در آن، فرمانده نظاميان دستگير شده بريتانيايي به صراحت مي گويد که وظيفه او و همکارانش جمع آوري
اطلاعات طبقه بندي شده (intelligence) در مورد ايران است.
آموزنده است: رسانه هاي جرياني که پيش از تصميم دولت به آزادي ملوانان انگليسي، از هر امکاني براي اثبات "جاسوسي" اين ملوانان استفاده مي کرد، پس از تصميم روساي خود به آزادي اين ملوان ها، به گونه اي باور نکردني، سر و صدا از وجود اين فيلم مي گذرند. در همين جهت، روزنامه چون کيهان - که ظاهراً توجه ويژه اي به اسناد امنيتي نشان مي دهد- پس از آزادي ملوان ها به شدت مي کوشد عادي بودن ورود نيروهاي نظامي به آب هاي ايران را اثبات کند و در نتيجه، طبيعتاً نه فيلم اسکاي نيوز را به "تيتر يک" خود تبديل مي کند و نه روي آن موج سازي تبليغاتي مي نمايد، و حتي 11 روز پس از آزادي نظاميان کماکان در حال تلاش براي اثبات آن است که رئيس جمهور "مهرورز" کار خوبي کرده که مشتي سربازان دون پايه و بريتانيايي را آزاد کرده است.
اين طرز رفتار رسانه اي، بسيار شناخته است: متناسب با "ادعاي" امنيتي مطرح شده توسط مقامات مافوق، رسانه هايي مشخص دنبال "اسناد" متناسب با آن مي گردند، نه آن که اول "اسنادي" به دست بياورند و بعد بر مبناي آنها ادعايي را اثبات يا رد کنند.
2- نمونه اي ديگر از اين رفتار رسانه اي خبر ويژه مورخ 26 فروردين 86 کيهان است. خبري که در آن ادعا شده يک موسسه غير دولتي هلندي به نام هيفوس، 730 هزار يورو به روزنامه اي به نام روزآنلاين داده است و اين روزنامه از يک بودجه 15 ميليوني دولت هلند تأمين مالي مي شود. افشاگري کيهان، به "سندي" در ارتباط با پروژه هاي هيفوس متکي است که در اين آدرس وجود دارد (
لطفا نگاه کنيد).
اجازه دهيد – همچون يک خواننده بي طرف روزآنلاين و کيهان- سند کيهان را با هم بخوانيم تا اطاعات بيشتري به دست آوريم. نکته قالب توجه آن است که اين سند حکايت از تخصيص 400 هزار يورو به روزآنلاين از 1 آوريل 2005 تا 30 سپتامبر 2006، و "قرار تخصيص" 330 هزار يورو به اين نشريه از 1 اکتبر 2006 تا 31 ژوئيه 2008 دارد (که سر جمع مي شود 730 هزار يورو در طول مدت 3 سال و 3 ماه: از فروردين 1384 تا مرداد 1387). اين سند، به تنها دردي که مي خورد اثبات آن است که – بر خلاف ادعاي کيهان - تغذيه نشريه اي به نام روزآنلاين از طريق بودجه 15 ميليوني دولت هلند براي ترويج آزادي بيان نبوده است! دليل ساده اين ماجرا، آن است که مطابق سند کيهان، حمايت مالي اين نشريه از آوريل 2005 توسط هيفوس شروع شده ، در حالي که دولت هلند "بررسي" پروژه هاي رسانه اي مشمول بودجه 15 ميليوني را، از
7 ماه بعد (نوامبر 2005) آغاز کرده است.
در نتيجه، حتي اگر اين سازمان هلندي، به ادعاي کيهان توانسته باشد (از سال 2006) بودجه اي از وزارت امور خارجه هلند بگيرد، اما آن پروژه قطعاً روزآنلاين (که از مدت ها پيش شروع به کار کرده بود) نبوده است، و هيفوس هم نمي توانسته بودجه اي که براي پروژه اي ديگر گرفته را، صرف پروژه اي ديگر (روزآنلاين) کند. اما همه اينها مهم نيست: براي "خبر ويژه" نويسان کيهان، کاملاً ممکن است که با استناد به سندي که اثبات مي کند روزنامه اي با بودجه سالانه متوسط 220 هزار يورو، از بودجه 15 ميليوني دولت هلند چيزي دريافت نکرده، ثابت کند آن روزنامه 730 هزار يورو از"دولت هلند" دريافت کرده است.*
3- البته حتي وقتي "اثبات" کنندگان خبرهاي ويژه از "اسناد" مشخصي نتايج غير واقعي مي گيرند، بايد از آنها متشکر بود. چون حداقل به خود زحمت رجوع دادن به يک "سند" را داده اند که اين سند مبنايي را براي بحث مستند فراهم مي آورد. مکافات وقتي است که اساساً پيدا کردن "سند" مورد ادعاي آنها غير ممکن است تا بتوان فهميد به طور مشخص کدام قسمت از چنين سندي را چگونه مورد تحريف قرار داده اند. يک مثال شخصي: شبکه خبر تلويزيون ايران، در 27 دي 85 در يک بخش خبري پربيننده، خبري را از "باشگاه خبرنگاران جوان" وابسته به راديو - تلويزيون ايران نقل کرد که با استناد به راديوي آلماني "دويچه وله" مدعي بود: "یک گروه ویژه در وزارت امور خارجه آمریکا با حضور تعدادی از چهرههای مطرود سیاسی و اپوزیسیون ایران، به بررسی راههای براندازی نظام اسلامی میپردازند. این گروه متشکل از تعدادی از کارشناسان خاورمیانه از وزارت امور خارجه و وزارت دفاع آمریکا است که طی نشستهای محرمانه با برخی چهرههای اپوزیسیون ایرانی، مخالفان نظام اسلامی ایران و تبلیغات رسانهای فارسی زبان آنها را در جهت براندازی جمهوری اسلامی، سازمان میدهند. در این گروه، پنج ایرانی اپوزوسیون خارجنشین به نامهای "سعید رضوی فقیه" (عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و شورای سردبیری روزنامه توقیف شده نوروز ارگان جبهه مشارکت)، حسین باستانی (سردبیر روزنامه توقیف شده نوروز، ارگان جبهه مشارکت)، علی افشاری (عضو سابق دفتر تحکیم وحدت) اکبر عطری (عضو سابق دفتر تحکیم وحدت) و محسن سازگارا (فعال سیاسی) عضویت دارند."
خبر مذبور، البته کذب محض بود. حسين باستاني، اساساً قبل از انتشار خبر تلويزيون ايران، حتي از وجود چنين"گروه ويژه اي در وزارت امور خارجه" هم مطلع نبود و به علاوه: 1- نه تنها آقاي اکبر عطري را پس از خروج از کشور نديده بود، که با او از طريق ايميل يا تلفن هم تماس نداشت (در داخل کشور، يک بار ديده بود)، 2- با آقاي محسن سازگارا در طول عمرش تنها يک بار در سال 2004 تلفني صحبت کرده بود، 3- با آقاي افشاري، تنها 2 يا 3 بار طرف صحبت تلفني بود و گاهي نيز با وي ايميل رد و بدل کرده بود. 4- آقاي سعيد رضوي فقيه نيز که از نزديکترين همکاران مطبوعاتي حسين باستاني در داخل کشور بود، هرگز حتي حاضر به از سر گرفتن فعاليت مطبوعاتي در خارج از کشور (حتي در حد دادن چند يادداشت به سايت ها) نشده بود، چه برسد به اين که بخواهد به همراه ساير کساني که در خبر صدا و سيما مورد اتهام قرار گرفته بودند، در پروژه هاي رسانه اي آمريکايي ها براي براندازي شرکت کند!
به هر ترتيب، نگارنده اين سطور، اگرچه به خواندن اين گونه داستانسرايي ها در برخي جرايد محافظه کار عادت داشت، چون اين بار، خبر کذب از تلويزيون پخش شده بود، تصميم گرفت راجع به منبع خبر تحقيق کند. نه براي آن که مثلاً در نامه به صدا و سيما آن را تکذيب کند يا عليه مسوولان پخش آن شکايت نمايد (که عمل کاملاً بيهوده اي بود)، براي آنکه مي خواست اگر بر فرض نيم درصد، خبري از دويچه وله پخش شده بود که تحريف آن منتهي به خبرسازي فوق در صدا و سيما شده بود، از مسوولان دويچه وله بخواهد مسووليت خود را در توضيح خبر منتسب به خود انجام دهند... اما تاکنون با گذشت مدت ها از انتشار خبر صدا و سيما که ادعا شده به گزارشي از دويچه مستند شده است، نه نگارنده و نه کساني که در دويچه وله در جستجوي خبري با اين مضمون در بخش هاي فارسي، آلماني و انگليسي خود بوده اند، موفق به يافتن اثري از داستان پخش شده از جانب شبکه خبر ايران نشده اند (تشکر مي شود اگر يک نفر در روابط عمومي صدا و سيما، لينک خبر مورد ادعاي سازمان خود را براي نگارنده ايميل کند تا اگر واقعاً راست مي گويند، بتوان عليه دويچه وله شکايت کرد و خسارت گرفت).
4 – ناظران فضاي سياسي – رسانه اي ايران، مدتي است با پديده محيرالعقول رسانه هايي مواجهند که براي اثبات هر آنچه مقامات مافوقشان مصلحت بدانند، مدعي وجود "هر" سندي که لازم باشد مي شوند. اجازه دهيد داستان امروز را با يادآوري زماني به پايان ببريم که روزنامه "وزين" کيهان، به خاطر آن که مصلحت ديده بود براي سيد حسن نصرالله تبليغات شود، در 19 مرداد 85 به دروغ مدعي شد که در جلد 9 صفحه 283 بحارالانوار (به همين دقت! درست مانند داستان دويچه وله) پيامبر اسلام از اين سياستمدار محترم لبناني تقدير کرده است:
"اين بار، كلامي كه از رسول خدا (ص) نقل مي كنيم درباره رخداد آن روزهاي صدر اسلام نيست. كلام پيامبر خدا (ص) درباره رخدادي است كه همين روزها اتفاق افتاده... از رسول الله (ص) است و در جلد 9 بحارالانوار صفحه 283 آمده است، «ابن عساكر» از منابع معتبر اهل سنت نيز همين حديث را به همين شكل نقل كرده است: مردي بر دروازه هاي قدس نبرد مي كند، داراي بصيرت و بينش عميق است، خدا به دست او دشمن را شكست مي دهد. او از من است و من از او هستم. نام او «نصر» است و از اين روي «نصر» ناميده مي شود كه خدا او را نصرت- پيروزي- مي دهد..."
متعاقبا، وقتي صداي اعتراض روحانيون به کيهان بلد شد که مگر بيماريد که به پيامبر خدا نسبت دروغ مي دهيد، واکنش کيهان سه خط توضيح کوچک در گوشه اي از صفحات داخلي خود بود که:
"درپي درج اين مطلب برخي از علما و روحانيون در تماس با كيهان ابراز داشته اند كه اين حديث را در آدرس ياد شده نديده اند و نسبت به صحت آن ترديد داشته و بعضا آن را اساسا ناصحيح دانسته اند. اميد است اين توضيح جبران مافات كرده باشد."... به همين راحتي!
البته ما نه روحانيون عالي مقام هستيم که امکان وادار کردن رسانه هايي جون کيهان به اصلاح اکاذيب را داشته باشيم، و نه اتهام به ما در حد اتهام به پيامبر اسلام است که انتظار داشته باشيم تکذيبيه اتهامات مان در گوشه اي از صفحات داخلي اين رونامه "وزين" چاپ شود. بنابراين بيش از اين وقت خوانندگان محترم را نمي گيريم و نوشته خود را با دعايي مختصر به پايان مي بريم که: خداوند همه مريضان اسلام را شفاي عاجل عنايت فرمايد. آمين ...
----------
پي نوشت:
* بديهي است که تمام آنچه گفته شد، به معني قضاوت در مورد استفاده از بودجه دولت هلند نيست: مثلا همين الآن، پروژه اي چون "راديو زمانه" که اعلام کرده از اين بودجه استفاده مي کند، پروژه ارزشمندي است و در چارچوب منافع ملي نيز حرکت مي کند.