راستش من آدم درسخوانی نيستم، ولی اين اضطراب امتحان دهان مبارک بنده را سرويس کرد.
نمرهها هم بدک نشده. دو سه تا الف، يکی تو تا هم ب...
به هر حال هر چه سنت بيشتر میشود، ياد میگيری کمتر بايد درس بخوانی!
رشته درسیات هم که خالی بندی است...البته با حفظ اصول روزنامهنگاری!!!!
هر چه بود، و با هر سختي، ترم اول گذشت، و کاش بتوانم خلاصه آنچه گفته شد را در چند برنامه راديويی بياورم.
ازالان دارم روی يک مجموعه تحقيق میکنم و اميدوارم اولينش به اول ماه می برسد.
اين چند ماه، همکلاس بودن با روزنامهنگارهايی از کشورهای مختلف و ياد گرفتن از بعضی روزنامهنگارها و نويسندههای کانادايی نعمتی بود که مدتها در انتظارش بوديم. ياد گرفتيم که هنر، ساده نويسی است، کوتاه نويسی است...روزنامهنگار بد، کسی است که با قلمبه و سلمبه نويسی میخواهد خواننده را تحت تاثير قرار بدهد و روزنامهنگار خوب، کسی است که مفهومی دشوار را به زبانی ساده بازگو میکند.
من هنوز هم بشدت اعتقاد دارم که همين اصل را بايد به روزنامهنگاران وطنی گوشزد کرد که بيخودی مساله ای را نپيچانند. روزنامه نگاري، قصهگويی نيست، روايت واقعيت است و نه کار ايدئولوژيک و اعتقادی و ارتباطی.
ياد گرفتم و يقين پيدا کردم که روزنامهنگاری حزبی وجود ندارد، و کار حزبي، تبليغات است و بس با ظاهری ژورناليستی.
ياد گرفتم که وظيفه روزنامهنگار، نظارت(مانيتور کردن) قدرت است، و بايد از کسی که خبرش را کار می کني، مستقل باشی.
ياد گرفتم که فقط نشان دادن يک سوی ماجرا، جعل است نه خبرنگاري، چون بايد خبرت را کامل اما خلاصه به خواننده تقديم کنی.
ياد گرفتم که رسانه، محلی است برای بحث و حتی تجديد نظر.
ياد گرفتم که روزنامهنگار در درجه اول خادم شهروند است نه مستخدم رئيسش.
ياد گرفتم که می توانی با سياسيون حتی پالوده هم بخوري، ولی بدانند که اگر پا را فراتر بگذارند، خشتکشان را روی سرشان خواهی کشيد.
ياد گرفتم که دفاع از کانديدای سياسي، گندترين کاری است که در کار روزنامهنگاری میتوانی بکنی.
ياد گرفتم که امضا بيانيه، وظيفه روزنامهنگار نيست، روزنامهنگار بايد واقعيت را بازگو کند، مردم خود بايد کاشف حقيقت باشند! بين واقعيت و حقيقت مرزی است که تو نبايد نگرانش باشی.
و ياد گرفتم که هنوز چيزی ياد نگرفتهام! پس بايد بيشتر و بيشتر آموخت و آموزهها را منتقل کرد.
-----
بعد از تصحيح:من امروز مطلب را با يک کامپيوتر ديگر نوشتم و اصلا هم راحت نبودم، احتمالا تعداد "ش"هايی که "س" نوشته شده بود را نديديد! ولی "ط'" را که "ت"شده بود ديديد. بايد کمی
اينجا تايپ کنيد تا بفهميد چه میگويم. باز هم خدا به هاله خير دهاد با اين
فارسی نويسش. سپاس
Labels: روزنامهنگاري