آقاجان! من مخالف ساخت بسياری از سدهای دوران سازندگی و اصلاحات هستم. به هزار و يک دليل. دليل اصلیاش اين است که متاسفانه يک کمی از بازیهای زمينشناسان سردر میآورم، دليل ديگرش اينکه مدتی کارآموز ذخيرهسازی آب بودهام.
اکثر سدهای ساخته شده در ۲۰ سال اخير، مو که چه عرض کنم، يک ماموت گنده لای درزشان میرود. مسولانی که مديران وزارتخانههای نيرو در ۲۰ سال اخير را زير سوال نبرند هم جوابگو هستند. چرا؟
۱- در ۲۰ سال اخير، اصل بر ساختن سد به عنوان يک راه حل برای رفع کمبود آب در مناطق مختلف ايران بوده، بدون در نظر گرفتن بسياری از شاخصههای بومی و زيستبومهای مناطق مختلف ايران.
۲- ساختار زمين شناختی خيلی از "سايت"سدسازي، اهميت زيادی برای سازندگان نداشته است. درههای گسلی ايران با آن همه مواد آواری در حوزه آبخير، وجود درزها و ترکها و گسلها فراوان در کوهها، حفرههای متصل در سنگآهک و شبکه کارستي، وجود سازندهايی حامل نمک در بالادست سدها و ... معمولا به فراموشی سپرده میشود. سدهای ما خیلی زود از رسوب انباشته میشوند، و عمر مفیدشان کم میشود.
۳- ميزان تبخير در مناطق مختلف ايران متغير، ولی بالاست. به عبارت، جمع آوری حجم زيادی از آب و قراردادن آن در معرض تابش خورشيد، چندان هوشمندانه نيست. هر چه سد پرآبتتر شود، سطح وسيعتری را میپوشاند، که البته در حاشيهها میتواند عمق کمتری هم داشته باشد. حالا فرض کنيد وقتی ميزان تبخير در يک منطقه گرم ايران، ۳۰۰۰ميليمتر در سال باشد. يعنی سه متر. میدانيد بسته به شکل درياچه و گستره سطحی آن، چه حجمی از آن بخار میشود؟
۴- سد میتواند وضعيت زيستبوم پايين دست را هم دچار تغييرات ناگهانی کند. اصولا در سالهای اخير نگاه کارشناسان امور آب برپايه توسعه پايدار است نه توسعهای که به ناپيدار شدن محيط میانجامد. مقايسه کنيد با وضعيت فعلی ايران.
۵- اين را دوستان بروند تحقيق کنند. گفته میشود در يک گزارش محرمانه آوردهاند که مواد سمی يکی از سازندهای زمينشناسی با آب يکی از سدها در تماس است. اگر توانستيد اين گزارش را پيدا کنيد. من اينجا در کانادا دسترسی ندارم.
۶- حساب و کتاب امورسدسازی کمتر توسط قوه قضاييه، و آنهم قضات و یا کارشناسان متخصص بررسی شده. به دليل منافع مشترک احزاب و سپاه، کمتر کسی جرات کرده آمار و ارقام را از نو بررسی و ميزان اتلاف سرمايه را محاسبه کند.
۷- عمليات سدسازی فقط ساختن تاج سد نيست! به موازات آن هزار و يک کار ديگر بايد انجام شود، از جمله مديريت حوزه آبخيز. بررسی میزان شستشوی خاک در هر منطقه و ...توضيحات بيشتر را محمد درويش میتواند بدهد!
۸- بررسی انتقادی اغلب نقاط انتخاب شده برای احداث سد در ايران نشان میدهد که تنها تعداد محدودی توجيه اقتصادی داشته است. توجيه اقتصادی با خر کردن مديران تصميم گيرنده تفاوت دارد.
ادامه دارد
Labels: سد سيوند