یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, April 23, 2007
و باز هم سد سيوند
آقاجان! من مخالف ساخت بسياری از سدهای دوران سازندگی و اصلاحات هستم. به هزار و يک دليل. دليل اصلی​اش اين است که متاسفانه يک کمی از بازی​های زمين​شناسان سردر می​آورم، دليل ديگرش اينکه مدتی کارآموز ذخيره​سازی آب بوده​ام.

اکثر سد​های ساخته شده در ۲۰ سال اخير، مو که چه عرض کنم، يک ماموت گنده لای درزشان می​رود. مسولانی که مديران وزارت​خانه​های نيرو در ۲۰ سال اخير را زير سوال نبرند هم جوابگو هستند. چرا؟

۱- در ۲۰ سال اخير، اصل بر ساختن سد به عنوان يک راه حل برای رفع کمبود آب در مناطق مختلف ايران بوده، بدون در نظر گرفتن بسياری از شاخصه​های بومی و زيست​بوم​های مناطق مختلف ايران.

۲- ساختار زمين شناختی خيلی از "سايت​"سدسازي، اهميت زيادی برای سازندگان نداشته است. دره​های گسلی ايران با آن همه مواد آواری در حوزه آبخير، وجود درزها و ترک​ها و گسل​ها فراوان در کوه​ها، حفره​های متصل در سنگ​آهک و شبکه کارستي، وجود سازندهايی حامل نمک در بالادست سدها و ... معمولا به فراموشی سپرده می​شود. سدهای ما خیلی زود از رسوب انباشته می​شوند، و عمر مفیدشان کم می​شود.

۳- ميزان تبخير در مناطق مختلف ايران متغير، ولی بالاست. به عبارت، جمع آوری حجم زيادی از آب و قراردادن آن در معرض تابش خورشيد، چندان هوشمندانه نيست. هر چه سد پرآبت​تر ​شود، سطح وسيع​تری را می​پوشاند، که البته در حاشيه​ها می​تواند عمق کمتری هم داشته باشد. حالا فرض کنيد وقتی ميزان تبخير در يک منطقه گرم ايران، ۳۰۰۰ميليمتر در سال باشد. يعنی سه متر. می​دانيد بسته به شکل درياچه و گستره سطحی آن، چه حجمی از آن بخار می​شود؟

۴- سد می​تواند وضعيت زيست​بوم پايين دست را هم دچار تغييرات ناگهانی کند. اصولا در سال​های اخير نگاه کارشناسان امور آب برپايه توسعه پايدار است نه توسعه​ای که به ناپيدار شدن محيط می​انجامد. مقايسه کنيد با وضعيت فعلی ايران.

۵- اين را دوستان بروند تحقيق کنند. گفته می​شود در يک گزارش محرمانه آورده​اند که مواد سمی يکی از سازندهای زمين​شناسی با آب يکی از سدها در تماس است. اگر توانستيد اين گزارش را پيدا کنيد. من اينجا در کانادا دسترسی ندارم.

۶- حساب و کتاب امورسدسازی کمتر توسط قوه قضاييه، و آنهم قضات و یا کارشناسان متخصص بررسی شده. به دليل منافع مشترک احزاب و سپاه، کمتر کسی جرات کرده آمار و ارقام را از نو بررسی و ميزان اتلاف سرمايه را محاسبه کند.

۷- عمليات سدسازی فقط ساختن تاج سد نيست! به موازات آن هزار و يک کار ديگر بايد انجام شود، از جمله مديريت حوزه آبخيز. بررسی میزان شستشوی خاک در هر منطقه و ...توضيحات بيشتر را محمد درويش می​تواند بدهد!

۸- بررسی انتقادی اغلب نقاط انتخاب شده برای احداث سد در ايران نشان می​دهد که تنها تعداد محدودی توجيه اقتصادی داشته است. توجيه اقتصادی با خر کردن مديران تصميم گيرنده تفاوت دارد.

ادامه دارد

Labels: