به سلامتی... این هم چهارهزارمین مطلب این وبلاگ!
دیروز داشتم وقایع چند روز اخیر را مرور میکردم. سر ماجرای گروگانهای انگلیسی، دیدم طبق معمول ایران مثل بازی تیم ملی فوتبال، طوفانی آغاز میکند، ولی میتوان نتیجه را از قبل پیشبینی کرد. تیم مقابل هرچند اشتباه تاکتیکی هم داشته باشد، ولی توان آسیب رساندن به ما را دارد و از این موقعیت استفاده خواهد کرد.
بخش عمدهای از این بازی، خوراک داخلیهاست و شاید هم خیال میکنند اتحاد ملی را افزایش میدهند.
در نبود رسانههای آزاد و ساختارهای نظر سنجی مستقل از دولت، به هیچ وجه نمیتوان در دراز مدت امیدوار بود که این تحلیلهای حرارتی راه به جایی ببرد.
مطمئنا جماعت از باز کردن فضا آنقدر بیمناکند و به کسانی که اسیر جو نمیشوند بدگمان که امیدی به بهتر شدن رابطه میان روزنامهنگاران و حاکمیت نیست.
از طرفی با امنیتی کردن فضا، میزان خودسانسوری و رفتن زیربار پروپاگاندای هدایت شده داخلی زیاد میشود که بخش عاقلتر جامعه نمیتواند به آنچه گفته میشود اطمینان کند.
کسانی که دوران جنگ را به خاطر دارند، میدانند که عدم اطمینان به رسانههای داخلی چه معنایی دارد. اکثریت مردم آنانی نیستند که چشم بسته باور میکنند و فضا هم آن فضای سالهای ۶۰ نیست.
درست کردن فضای حداقلی در شرایط حاضر نه تنها کمکی به امنیت داخلی نمیکند، که در دراز مدت اثرات منفیاش را نشان خواهد داد. دستگیری فعالان زن، دوباره بعد از تعطیلات نوروز و احتمالا تسویه حساب با معلمهای معترض و بعدش تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان دانشجویی و بستن صد تا اتهام امنیتی به ناف جماعت، نه به نفع ساختار است و نه جامعه .
ورود آمریکا به ماجرای گروگانهای انگلیسی، برای کمک به انگلستان نیست، گمان میکنم اینها دنبال هر بهانهای برای برخورد هستند و مطمئنا احمدینژاد و اطرافیانش هم این را خوب میدانند. انگار همین را میخواهند!
خداوندا! به حق این چهارهزارمین پست، به این جماعت متمایل به تسریع ظهور صبری چند صد ساله بده!
خداوندا! به طرفداران بحران، خوابی چون خواب اصحاب کهف بده تا ۳۳۰ سال بعد بیدار شوند و ببینند کارشان داشت مملکت را به کجا میرساند!
بارالها! خواب نیمروز هم نصیب محمود عزیز کن تا در همان چند ساعت هم خلق از وجودش در آسایش باشد.
و در نهایت، دعای داریوش کبیر را فراموش نکنید!
خداوندا این کشور را از دشمنی، خشکسالی ودروغ محفوظ بدار.
Labels: پراکنده