یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, May 15, 2007
پیشرفت! داریم مثل کانادا می‌شویم
جای شکرش باقی است که در خیلی‌ زمینه‌ها نتوانسته‌ام به پای کانادا برسیم، ولی در تعداد پزشکان بیکار داریم جلو می‌زنیم. اینجا خواندم که معاون وزارت بهداشت گفته است که ۸۰ هزار پزشک عمومی بیکار داریم.

ماجرای پزشکان بیکار یا شاغل به کارهای نامربوط در کانادا هم تاسف‌بار است و هم واقعیتی غیر قابل کتمان.

اگر تصادفا در یک تاکسی نشسته‌اید و مریض، اول از راننده بپرسید مدرکش چیست. من تا الان سوار یکی دو تا شده‌ام که طرف استاد دانشگاه بوده، ولی بارها شنیده‌ام که پزشکانی خارجی در شبکه غیر بهداشتی! تاکسی اینجا کار می‌کنند.

دو سال پیش هم با چشمان مبارک خودم دیدم که یک ایرانی پزشک، بنایی می‌کند و شاغل در یک شرکت ساختمان سازی کانادایی است. دیده بود آنقدر وقت ندارد که معطل سیستم کانادایی‌ها شود، بنایی یاد گرفته بود و پول نسبتا خوبی هم در می‌آورد.

سال ۱۳۶۵ بود که ناگهان ظرفیت جذب دانشجوی پزشکی بالا رفت. از یک نظر خیلی خوب بود و دانش‌آموز درس‌خوان بیشتری به هدف‌شان می‌رسیدند، ولی از طرف دیگر وقتی امکان ادامه تحصیل و گرفتن تخصص اندک باشد، جلو رفتن برای عده‌ بسیاری سخت می‌شود.

اینجا هم ساختار طوری است که به راحتی پزشکان و دندان‌پزشکان را جذب نمی‌کنند. ممکن است به یک بیمارستان بروید و ساعت‌ها در نوبت بمانید تا یک پزشک عمومی شما را ببیند، ولی شبکه‌ای قدرتمند که به هر نحوی بر تصمیم‌گیری‌ها ناظر است و قادر، مانع اصلی تغییر قوانین است.

دوستی دارم که همسرش پزشک است و امسال بعد از ۵ سال دیدن دوره‌های ابتدایی پرستاری و پیراپزشکی نهایتا مجوز ورود به حرفه‌اش را یافته. تازه فارغ‌التحصیل دانشگاه شیراز است که بخش عمده درس‌های‌شان را هم به زبان انگلیسی خوانده‌اند.

مورد دیگر مربوط به دندان‌پزشکان می‌شود که از برای ورثد ایرانی‌ها به بازار، از یک امتحان برابر برای همه خارجی‌ها، باید نمره‌ای بالاتر از بقیه بگیرند، تا جایی هم برای قومیت‌های دیگر باشد! دوستی می‌گفت شوهر خواهرش مجبور است ۸۷ از ۱۰۰ بگیرد، در حالی که یک رومانیایی با امتیاز ۶۵ از ۱۰۰ می‌تواند نمره قبولی بگیرد و کارش تضمین شود. تازه دو سال هم باید دوره ببینند.

برگردیم به همان ایران. وقتی رشد فراتر از ظرفیت باشد، می‌شود سرطان. حال بای و درستش کن. زمانی طبابت تضمین شده‌ترین شغل بود، و حال، ببین ماجرا چیست.

Labels: