از نظر حقیر، جماعت بهره گیرنده از حاکمیت در دورههای مختلف، تفاوت چندانی با هم ندارند. این برداشت متفاوت ما تحت تاثیر تبلیغات و گروهگرایی ماست که خیال میکنیم یکی خیر مطلق است و ان یکی شر مطلق.
تفاوت گروههای مختلف داخل ساختار آنقدرها زیاد نیست، حتی اگر بخواهند تغییرات شگرفی بوجود آورند تا از سیر سایه هم خارج شوند، سیستم جوری کنترلشان میکند که باور کردنی نیست.
اگر دروغ و توجیه احمقانه بد است، برای همه بد است، و اگر جایگاه عقلانی دارد، برای همه عقلانی است.
اگر بازرسی از صدا و سیما حق مسلم جناح چپ مجلس ششم بود، چرا بررسی قراردادهای بودار و بویناک نفتی حق مسلم دولت فعلی نیست؟
تعادل چیز خوبی است. اگر جایی مشکلی باشد، باید به سمت حل آن پیش رفت، ولی وقتی هدفی سیاسی پشتش باشد، ماجرا به خودی خودی لوث میشود.
گمان میکنید مدیران دوران مختلف نمیدانستند سهمخواهیها از قراردادهای نفتی تا چه حدی بوده است؟
شرکتهای عجیب و غریب مشاوره که با شخصیتهای نظام ارتباطی نامرئی داشتند، چه کارهایی میکردند؟ وزارت نیرو چه روشهایی برای انتخاب پیمانکار استفاده میکرد و این جماعت چطور بودجهشان را خرج میکردند؟ مهندسین مشاور کارشان دقیقا چه بود و ...
دولت فعلی شاهکار خرابکاری و مشکلسازی است، در بیسیاستیاش شکی نمیتوان کرد، ولی آیا تبلیغات رسانههای شبه دولتی در دوران هشت ساله خاتمی و ۸ ساله هاشمی و بزرگنمایی بعضی چیزها و سانسور نقایص وجود نداشت؟ دولت سازندگی چند سد ناتمام و پروژه خالیبندی را افتتاح کرد که عملا وجود خارجی نداشت؟
وقتی ابطحی و جماعت به خاطر یک بازی سیاسی، عملا دفاعی دروغین از خاتمی میکنند، به ذهنتان نمیرسد که میتوانستهاند سالهای سال به همین راحتی دروغ بگویند و توجیه کنند؟
به باور من، هم ایشان دروغ زیاد گفتهاند و هم ما روزنامهنگاران چشم و گوش بسته فقط تاییدشان کردهایم و برای حفظ مصالح گروههای سیاسی و نه کشور، یار ماستمالیزاسیون ایشان بودهایم.
Labels: ماستمالیزاسیون