تا وقتی فقط انرژی هستهای حق مسلم ماست و هیچکس به فکر وضع اسفناک تهران و شهرهای دیگر نیست، کارمان زار است.
باور نمیکنم مقامات این مملکت کوچکترین اهمیتی برای جان هزاران هزار شهروندی که ممکن است قربانی زلزله شوند قائل باشند. فقط وقتی زلزله بیاید، کمی اشک، کمی اظهار تاسف، کمی بسیج نیروها، چند روزی عزای عمومی و بعدش باز شدن پرونده ماجرای جابجایی پایتخت و بعد از چند هفته همه چیز فراموش میشود.
این موضوع را که دیگر شورای امنیت ملی ممنوع اعلام نکرده! ای خاک بر سر آن ژورنالسیم و روزنامهنگاری که این ماجرا را دنبال نکند!
دوست دارم ببینم روزنامه کسی که افتخار میکند مانع جابجایی پایتخت شده چه در این باره میگوید! دوست دارم ببینم روزنامه شهرداری چه میگوید؟ دوست دارم ببینم عطریان چرا یک مطلب سرویس گزارش زلزله سال ۷۲ روزنامه همشهری را سانسور کرد؟ دموکراسی و مردمسالاری است دیگر...
دوست دارم همین روزنامهها بروند دنبال گزارش شماره ۵ مانوئل بربریان. بروند سراغ گزارش جایکا، بروند سراغ گزارش برآورد خسارت زلزله ناشی از فعال شدن گسلهای بزرگ اطراف تهران.
آقاجان! زلزله طبیعیترین اتفاق در کره زمین است! اگر زلزله و فشار و چین خوردهگی از این مزخرفات نبود که شماها نمیتوانستید کوه داشته باشید و پنجشنبهها و جمعهها بروید الواطی!
عمر زلزله از عمر همه جک و جانورهای زمین هم بیشتر است.
محض رضای خدا برای زلزله دلیل فقهی نیاورید! ببینید کجاها گسل فعال دارد، سابقه لرزهخیزیاش ثبت شده و چقدر قربانی گرفته؟
حالم از همهشان به هم میخورد! از هر بی پدر مادری که به برجهای دوزاری نامقاوم مجوز داد، از آن دزدی که برج مزخرف ساخت و دولا پهنا پول گرفت، از آن بساز و بفروشی که فقط خورد و برد. از آن مسوول بیمسوولیتی که فقط زمان مسوولیتش را صرف گرفتن وام برای ساختن خانه کرد، آنهم ضد زلزله، ولی عین خیالش نبود که مسوولیت خانههای مردم هم با اوست! مسوولان باجگیر شهرداری منطقه یک در سالهای بعد از ۶۸، حالیتون هست چی میگم؟! کسانی که وام گرفتید تا خانهتان را در جمشیدیه بسازید، آن هم ضد زلزله، حالیتون هست؟
یک روز همهتان باید پاسخ بدهید.
Labels: زلزله