الان ندا آمد که سند مونتاژ بودن فیلم دست دادن خاتمی منتشر شده.
هم باعث خوشبختی هست و هم نیست! چرا؟ چون برخورد خاتمی و جماعت در برابر این بازی، مرا یاد ضعف شخصیتی جان کری در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ انداخت.
خاتمی و یارانش آنقدر ضد و نقیض دفاع کردند، که بر اساس دفاع یکی، دست دادن چیز بدی نبود، دیگری به کل آنرا تکذیب میکرد، و نهایت ماجرا به سمت ماستمالیزاسیون رفت.
ثانیا، اگر میدانستید فیلم مونتاژ است، چرا به این دیری اقدام به بررسی کردید؟ آنهمه فیلمساز که دور و بر خاتمی میپلکیدند چرا همان دم اول نرفتند ماجرا را بررسی کنند؟
به عنوان يک مخاطب، هنوز هم فکر میکنم که دفاع ضعيف خاتمي، نه تنها رفع کننده سو تفاهم نيست، که آسيبپذيریاش را بيشتر نمايان کرده است.
مگر دست دادن چه ايرادی دارد؟ چرا محکم نمیايستند تا اين قاعده ابلهانه را برای هميشه کنار بگذارند؟ باباجان! اينجا حتی موقع سلام و عليک همديگر را بغل میکنند و می بوسند، بی آنکه اتفاقی بيافتد! از همه چيز از مشمئز کننده تر در اينجا، بوس کردن دو مرد است، آنوقت در ايران به لطف خدا هميشه مردان هستند که از هم لب و لوچه میگيرند!
نتيجه گيری اخلاقی:
جان کری در برابر تبليغات جماعت طرفدار جنگ ويتنام باخت. علتش هم دفاع دير و ضعيفش بود. محکم نايستاد. همان يک دفاع ضعيف، آمار را به طور ناگهانی تغيير داد و گرايش به او کمتر شد. برای برخورد با جناح راست، به کسی نياز هست که محکم باشد و نترس و شجاع، نه متزلزل و متکی به همراهان گرد و قلمبه و خالی بند و ....
Labels: ماستمالیزاسیون