در باب حزبی بودن یا نبودن روزنامهنگاران و نیز بحث منافع، دیدم توضیحی باید بدهم که جا مانده:
روزنامهنگار نمیتواند حوزهای را پوشش دهد که در آن دچار تداخل منافع شود. به عبارتی، عضو حزب لیبرال، اگر اخبار حزب لیبرال را در روزنامهای پوشش بدهد، خواه ناخواه جاهایی از آن را به نفع حزب کم یا زیاد خواهد کرد. دوست خبرنگاری دارم که زمانی مشاور حزب "نیو دموکرات" کانادا بوده. در زمان همکاریاش، به هیچ وجه سراغ حوزههای مرتبط با حزب نرفته. از ترس آینده!
در عین حال شما میتوانید به عنوان رای دهنده، عضو حزب هم باشید، ولی اگر فعال حزبی محسوب شدید، وضعیت فرق میکند.
وقتی روزنامهنگار عضو فعال یک حزب باشد، زمانی که علیه حزب رقیب چیزی مینویسد، طوری خواهد نوشت از عدالت به دور خواهد بود. یعنی به قول معروف "بالانس" نخواهد نوشت.
در حوزههای اقتصادی و ورزشی و غیره هم وضع به همین صورت است.
کارمند و حقوقبگیر یک موسسه، نمیتواند برای روزنامه در باره آن موسسه بنویسد، یا همینطور رقیب آن موسسه، حتی اگر به عنوان روزنامهنگار"فریلنس" با روزنامه همکاری کند.
خبرنگار حوزه بورس، نمیتواند خودش بورس باز باشد. چون ممکن است اطلاعات بازار را پیش از بقیه به دست آورد. البته ممکن است بعضیها زیرزیرکی هزار و یک کار بکنند، ولی صاحبان رسانه روی این مسائل حساس هستند. روزنامهنگار حوزه اقتصادی اگر دستش در یکی از موسسات باشد، و در باره آن موسسه یا رقیب آن چیزی بنویسد و بعد جماعت تحریریه بفهمند، ممکن است دودمانش را بر باد بدهند.
یکی از استادانم تعریف میکرد که روزنامهاش کار را به جایی رسانده که حتی بلیت مجانی هم برای روزنامهنگار هزینه بر است!
مساله استقلال از از احزاب و موسسات از آن چیزهایی است که به این راحتیها میسر نیست، ولی تجربه نشان داده که نتیجهاش به نفع رسانه تمام شده است.
اعتماد مردم به رسانه زمانی شکل وقعیتری می گیرد که جانبدارانه ننویسد و منعکس نکند. اشکالی که بیش از ۹۰ در صد رسانههای سیاسی و اقتصادی و وزرشی و ... ما دارند!
Labels: روزنامهنگاری