اولا، من مخالف استفاده از ماشینهای پرمصرف هستم. بحران بنزین فقط به خاطر بیتدبیری وزارت نفت و مجلس و الباقی نیست. باید خودروسازان و جماعت سازمان گسترش در طول ۱۸ سال گذشته پاسخگو باشند. وقتی پیکان مدل ۴۷، ۸ و نیم لیتر در صد کیلومتر مصرف میکرده(گزارش در آرشیو وزارت نفت هم موجود است)، و پیکان مدرن شده که تا همین دو سال پیش تولید میشد، صدی ۱۴ تا ۱۵ داخل شهر مصرف میکرد، باید منتظر وقوع فاجعه مصرفی میبودیم. خودروهای دیگر هم البته وضع خیلی بهتری ندارند. با نمونه خارجی مقایسهشان کنید.
ثانیا، بنزین در ایران باید به قیمتی واقعیتر عرضه شود. تا وقتی قدر بنزین را نمیدانیم که با چه قیمتی وارد میشود، و به سوخت به عنوان یک ذخیره ملی نگاه نمیکنیم، همین مکافات را خواهیم داشت. اگر قیمت سوخت واقعی بود و باز دولت ساز و کار حمل و نقل عمومی را اصلاح نمیکرد، یک حرفی، ولی ما مشکل فرهنگی داریم! ارزشی برای بنزین ارزان قیمت قائل نمیشویم.
ثالثا، جماعت جناح راست بارها و بارها مانع واقعی شدن قیمت بنزین شدند، حالا خودشان گیر افتادند
درآمد نفتی ما، بدترین هدیهای است که نصیبمان شده است، و بدتر از آن، مدیریت دولتی بالای سر این همه پول یامفت. سوبسید آیا به اقتصاد ما کمکی کرده؟ یا فقط به کاذب ماندن قیمتها انجامیده؟
از ترس حامد قدوسی جرات زارت و زورت اقتصادی ندارم، ولی بنا به کاری که در سالهای ۸۰-۸۲ میکردم، آمار مصرف، روند افزایش آن و ضرر و زیانی که متوجه بودجه کشور میکرد را فوت آب بودم. و یادم هست که در سال ۸۰ به مسوولان کشور هشدار داده بودند که وضع در سال ۸۵ خراب خواهد شد. فقط شانس آوردیم قیمت نفت بالاتر رفت، اما ظرفیت اسکلههای بارگیری بنزین که تغییر نکرد، فقط ماشینهای بیشتری وارد بازار شدند و میزان مصرف هم بالاتر رفت. ظاهرا قاچاق سوخت هم بشدت در جریان آست. با این وضعیت، اصلا نباید به آینده امیدوار بود.
انگار این روند مثل یک بازی دومینو است و همه چیز را پشت سر هم خراب خواهد کرد.
Labels: بنزین