چه کسانی باید پاسخگو باشند؟
اگر آمار و ارقام موجود در باره ساز و کار خودروسازی در ایران از سال ۱۳۶۸، یعنی بعد از جنگ و تصادفا آغاز دولت سازندگی درست باشد، مهمترین دغدغه دولت کاهش مصرف سوخت نبوده است. و از آن بدتر، اهمیتی به افزایش مصرف سوخت خودروهای تولیدی نداده است.
در دورهای طرح گازسوز کردن خودروها مطرح شد که آن هم بدون استفاده از گاز طبیعی بود. جالب اینکه در دوران شاه، در دوشهر ایران، تاکسیها و تعدادی از خودروها مجهز به سیستم گازسوز، آنهم گاز طبیعی بودند. تا سال ۱۳۸۲، تعدادی از همان تاکسیها هنوز در خطوط شیراز و مشهد کار میکردند. به عبارتی چیزی در حدود ۲۷-۸ سال، اما رنوهای گازسوز شده دهه هفتاد عملا زپرتشان قمصور شده بود.
برادران محترم وزارت صنایع و سازمان گسترش حتما میدانند که رونق کارخانههای خودروسازی به چه قیمتی حفظ شده است. چرا محمد قوچانی و یا مدیران جدید روزنامه شرق از سعید لیلاز نمی پرسند علت مقاومت خودروسازان در برابر استاندارد کردن خودروها و کاهش مصرف سوخت چه بوده است؟ چرا روزنامههای اقتصادی که سالهای سال آگهی بگیر خودروسازان بودهاند کمتر به نقش این جماعت پرداختهاند؟
فهم ماجرا اصلا سخت نیست. درآمدهای کلان مدیران صنعتی به قیمت همان روند افزایش تولید خودرو بدون بهبود کیفی آن میسر شده است. لطفا یک نگاه سرانگشتی به حسابها و سرمایهگذاریهای همین آقایان مدیر در ردههای مختلف وزارت صنایع و سازمان گسترش بیاندازید. ارتباط خیلی جالبی ممکن است بین تعدادی از این مدیران و سران سازمان مجاهدین انقلاب هم پیدا کنید. احتمالا پرتقال فروش را هم پیدا خواهید کرد.
قطع واردات بنزین شاید باید سالها قبل انجام میشد. ولی آیا فکر می کنید این مساله فقط به ضرر مصرف کننده تمام میشد؟ پس روند فزاینده تولید خودرو چه میشد؟ خودروسازان مجبور میشدند به دنبال سوخت جانشین بروند. و این ماجرا میتوانست در کوتاه مدت ضررهایی را متوجه کارخانههای خودروسازی بکند. افت سهام هم حتماسود بعضیها را کاهش میداد، تعدادی از کارگران را هم بیکار میساخت.
از یکی از مدیران وزارت نفت شنیدم که این وزارتخانه حاضر شده بود بخشی از ضرر ایرانخودرو را بپردازد به شرطی که این شرکت به سمت گازسوز کردن خودروها برود. متوقف کردن خط تولید پیکان هم جزئی از شرایط این توافق بود. این مساله مربوط به سالهای ۸۰-۸۱ است.
از طرف دیگر، آیا میدانید نمایندگان مجلس، در برابر این مساله چه کردند؟ هیچ. مهمترین دغدغه نماینده وقتی گرفتن پژو پرشیا باشد، که آن هم تولید ایران خودرو است، میآید و به این شرکت اعتراض میکند؟ مگر تصادفا جایی از ماشین خراب شده باشد و آقای نماینده زورش گرفته باشد...
آیا فکر میکنید همین مسائل را از تعدادی از نمایندگان مجلس نپرسیدهایم؟ فکر می کنید واکنش جماعت چه بوده؟ و بدتر از آن میدانید این سوالها ازچه طیفی از و از نمایندگان چه دورهای پرسیده شده؟ مجلس ششم، گروهی از نمایندگان اکثریت که تصادفا در روزنامهها هم قلم میزدهاند.
متاسفانه مدیران سازمان گسترش، مسوولان وزارت صنایع، مشاوران رئیس جمهوری و نهایتا جناب روسای جمهوری در سالهای گذشته کوچکترین توجهی به منافع ملی در این خصوص نداشتهاند. تصمیم اخیر هم خواسته یا ناخواسته پیش از تحریم احتمالی بنزین که بوسیله آمریکا و انگلستان علیه ایران قرار بود اعمال شود گرفته شده. این تصمیم هم بیشتر امنیتی است تا اقتصادی.
به هر تقدیر، ممکن است در کوتاه مدت سهمیهبندی اثرات منفی متعددی بر زندگی خیلیها بگذارد، ولی تا وقتی یاد نگیریم که چگونه باید مصرف کنیم، و چه کار میشود کرد که مصرف سوخت در کشور به حد معقول برسد، آش همین است و کاسه همین.
Labels: بنزین