یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, August 18, 2007
و آخرین امتحان
فردا یا به عبارتی همین امروز جان ما در خواهد رفت!

هشت ما کار طاقت فرسا! یعنی کار و درس و غیره به پایان خواهد رسید و تازه باید برویم سر کار زندگی.

تجربه خوبی بود، و راستش را بخواهید، با وجود همه احترامی که برای همکاران ایرانی‌ام قائل هستم، تجربه کار با غیر ایرانی جذابیت خودش را داشته.

یک نکته جالب در مورد ارتباط کاری با غیر ایرانی‌ها در خارج از کشور، مشاهده پرهیز از رقابت منفی در میان بسیاری از قومیت‌های مهاجر است. بعضی از گروه‌ها چنان همدیگر را حمایت می‌کنند که اگر کسی از گروه موفق هم شد، گوی همه موفق شده‌اند.

در اینجا، در همین کانادا، رقابت منفی باعث شده ما ایرانی‌ها به جای اینکه در بسیاری از امور گوی سبقت را برباییم، زیر پای همدیگر را خالی کنیم. فرهنگ گلیم خودت را از آب بکش بیرون و گور پدر بقیه، و فدای سرت، جزئی از وجود ما شده است.

ایجاد فضای منفی علیه دیگران برای کسب موقعیت شخصی، برای خیلی از ایرانی‌ها تعریف شده است و انگار ایرادی هم ندارد. به قول امروزی‌ها، سیاه‌نمایی!

مساله تلاقی و تضاد منافع چیزی است که معمولا درست نمی‌بینیمش و اثرات منفی‌اش را لحاظ نمی‌کنیم.

در طی این مدت، کار با روزنامه‌نگاران و مدیران خبری درست و حسابی برای بعضی از ما تجربه جالبی بود. برای بعضی‌ها هم البته طی مسافت طولانی، سخت و طاقت‌فرسا بود.

آشنا شدن با نوعی روزنامه‌نگاری متفاوت، و تا حدی خنثی‌تر از چیزی که تجربه‌اش کرده بودیم که خبری تر بود و به دور از قضاوت‌ شخصی نکاتی داشت که به زحمتش می ارزید.

یکی از درس‌های خوب ما، اخلاق و قوانین رسانه بود. خیلی از خبرها و مقالات و کارهایی را که در کانادا و آمریکا بر خلاف قوانین باعث متضرر شدن حتی مجرمین هم شده بود را مرور کردیم تا بیاموزیم مجرم هم چه جایگاهی دارد.

در ضمن یادم باشد بعدها برای‌تان بگویم بر اساس همین درس‌ها نزدیک بود حال یکی از رسانه‌های آمریکا را بگیرم که به یک تذکر خشک و خالی بسنده کردم، چون فهمیدم فریب خورده بودند.

حالا با خیال راحت، برنامه ای را که ماه‌هاست می‌خواهم بسازمش را کامل خواهم کرد. و در آن مثال‌هایی از شکسته شدن حریم‌ها را در فضای رسانه‌های داخلی و حتی ایرانی خارج از کشور می‌توانم بازگو کنم. بازگو کنم؟ هه هه هه . نه، گناه دارند!

Labels: