الان کارنامه لعنتیام را ديدم. البته خندهام گرفت. بدترين نمرهام ادبيات بود، آنهم به خاطر غيبتهای فراوان و نرساندن مشقها سر موقع بود. سه تا الف، بد نبود، دو تا ب هم قابل قبول بود ولی اين نمره ادبيات حالم را حسابی سر جا آورد!
اين ترم را خدايیاش با معجزه تمام کردم. تقريبا يک ماه سر کلاسها نرفتم. با اين همه به زحمتش میارزيد. فشار زيادی روزهای آخر روی دوشم بود، بخصوص به دليل فشار زياد کاری در آخر تابستان. کار خبری در ماه آگست پوست از تن آدم میکند. حالا همان موقع بخواهی درس هم بخوانی؟
حالا تازه دارم نفس میکشم. راستش نمیدانم چطوری هفت ماه، روزی ۵ ساعت خوابیدم! یک کمی سخت بود! از درسهای این مدت، بیشتر از همه از درس "روشهای تحقیق" ، "روشهای روزنامهنگاری آنلاین" ، روزنامهنگاری"آزاد یا فریلنس" ، "اخلاق و حقوق در روزنامهنگاری" و"جهانی شدن" خوشم آمد. معلم زبان خوبی هم داشتیم که اندکی ترس را از کله ما دور کرد. ادبیات هم خوبیهای خودش را داشت ولی من خیلی اهل این بازی نبودم.
حالا البته با همه این حرفها معدلم سه و نیم از چهار شده. معدل ترم قبل، در حدود سه و نهدهم از چهار بود.
اگر حالش را داشتم، میروم و کاملش میکنم. فهمیدم ضعفهای عمدهام چیست و راحتتر میتوانم برای جبرانش اقدام کنم.
فقط امیدوارم بتوانم از پس بیخوابی برآیم!
Labels: افتضاح