یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, September 05, 2007
لبيک يا نبوی!
داور پيشنهادی کرده که جای تامل دارد. آن​هم آمدن به بالاترين برای روبرو شدن با مخاطبان. من پيشنهادی فراتر دارم، و آن ايجاد فضايی برای گفتگو و بحث است، با مخاطبان و خودمان. اما چند نکته را می​توان پيشاپيش مد نظر قرار داد و بعد وارد اين فضا شد.

اول- حفظ حرمت يکديگر.
دوم- احترام به عقايد يکديگر. اگر کسی مخالف من بود، حتما احمق یا وابسته به رژیم و یا دیک چنی و ... نیست!
سوم- قصد پوز زدن نداشته باشيم. از پوز زنی فقط دعوا می​تراود نه فکر. دعوا هم البته فوايد خودش را دارد، ولی ما که قصد دعوا نداريم.
چهارم- اگر هم نتوانستيم جواب مناسبی بدهيم، نترسيم و بگوييم که جوابی نداريم! يا رجوع دهيم مخاطب را به لينک مشخصی که مرتبط باشد و بيخودی سردرگمش نکنيم.
پنجم- جايگاه​مان را مشخص کنيم. از منظر روزنامه​نگار می​خواهيم حرف بزنيم يا فعال حزبی و سياسی(۱)
ششم- از خواننده پنهان نسازيم که رابطه​مان با قدرت چه بوده، با چه کسانی پالوده خورده​ايم و می​خوریم و ...(۲)

شايد نکات ديگری هم به ذهنم برسد که بعدا خواهم آورد.

از پیشنهاد داور هم استقبال می​کنم و می​دانم که نظر خوانندگان کمک بسیاری در یافتن مسیر کاری​ام خواهد کرد.

(۱) روزنامه​نگاری که عضو حزبی باشد و مواضع حزب را تبليغ يا تشريح کند، اهل "پروپاگاندا" است. اگر موضعش بر اساس منافع حزبش تعريف شده باشد و پنهان سازد و فقط به توجيه آن بپردازد، خواننده را ناخواسته فريب داده است. روزنامه​نگار می​تواند ديدگاه خودش را داشته باشد ولی اگر از مقامی يا حزبی یا گروهی طرفداری کند، ابزار است.

(۲) بسياری از خوانندگان نمی​دانند روابط روزنامه​نگاران با اهالی قدرت چگونه تنظيم شده است. نمی​دانند آيا کسی که ميزبان یا مهمان فلان وزير سابق يا سياستمدار بوده می​تواند مستقل از روابطش نقد بنويسد يا نه؟ در اين طرف دنيا، روزنامه​نگاران با روسای جمهوری يا وزرا نهار يا شام می​خورند، گلف بازی می​کنند، ولی هنگام انجام کار حرفه​ای رحم ندارند. وای به حال روزنامه​نگاری که بفهمند چيزی را قايم کرده. روزنامه​نگار می​تواند بگويد که نظرش چيست، رابطه​اش را هم بنويسد. قضاوت با خواننده خواهد بود.

Labels: