میخواهم با تعدادی از کارتونیستهای مطبوعاتی و کارشناسان هم در باره کارتون سوسک صحبت کنم.
میان کارتونهای "محمد" دانمارکی و "سوسک" اخیر فاصله زیادی است، اما تفاوتی میان نگاه اروپایی و آمریکایی وجود دارد که قابل بحث است.
فلمینگ رز، دبیر روزنامه دانمارکی می گفت که روزنامهنگار باید بتواند "اهانت" کند و حق "اهانت" داشته باشد. وقتی کار را به ملکه دانمارک کشاندم محتاط شد و گفت که ما کارتون او را منتشر میکنیم و حرفهایی در باره همسرش و شایعاتی در باره همجنسگرا بودن او هم مطرح است. از او خواستم تعدادی از کارتونهایی که در باره گرایش همسر ملکه وجود دارد را برایم تعریف کند و یا ایمیل...و از او خواستم بعضی از کارتونهای توهین آمیز در باره ملکه را نشانم دهد. خاموش ماند.
به نظر من ادعا در باره آزادی بیمسوولیت بیان در رسانهها، با معنی نیست. یک روزنامهنگار، شهروندی است با همه حقوق شهروندی. گسترش تنفر، اهانت و تحقیر، میتواند برخوردهای قضایی را در پی داشته باشد.
بحث بر سر تقدس نیست، بر سر واقعیت است. اگر در برخورد با عقاید مختلفی که نمیپسندیم، رویهای تحقیر آمیز در پیش بگیریم، چه نتیجه ای عایدمان خواهد شد؟
به عنوان کارتونیست میتوانم بگویم که از کارتون "مایک رامیرز" میتوان برداشت اهانتآمیز کرد، ولی به عنوان یک روزنامهنگار ممیگویم که وظیفه سردبیر و ناشر روزنامه هم میتواند توجه دادن طراح به نکاتی باشد که جزو اصول روزنامهنگاری مدرن در آمریکای شمالی پذیرفته شده.
طراح کارش خودسانسوری نیست. اما میداند چه چیزهایی ناقض اصول محسوب میشود.
ادامه دارد