یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, September 10, 2007
آغاز روز در ساعت يازده شب
الان داشتم مطلبی را که داور تقديم کرده بود به سهيل آصفی را می​خواندم. دلم گرفت. بدجوری.

در باره روزآنلاين نوشته بود و بر وبچه​ها. در باره چيزهايی که خيلی​ها خبر ندارند.

مطلبی از همايون خيری خواندم. نوشته​ای از روزنامه​ای را ترجمه کرده بود. استراليايی​ها هم دانشجويان ايرانی را زير نظر گرفته​اند. بله...بسياری از نظر دولت استراليا جاسوسانی بالقوه هستند.

پرستو هم به سلامتی از کشور خارج شد. برای درس و مشق. پرستو جايش در قفس نيست. پرستوی آزاد را عشق است.

اين دو روزه کتاب خاطرات يک خبرنگار را می​خواندم که زمانی همکارم بوده. آنقدر خنديدم که حد ندارد. می​خواهم پيدايش کنم و با او گفتگو کنم و همينطور با کسانی که از نزديک می​شناخته​اندش. نوشته زمانی خبرچين اطلاعات بوده است. منتهی اشکالش اين است که زمانی را که به عنوان آغاز همکاری​اش نوشته محل ترديد است. همکاران صبح امروز ما را از او خيلی قبل​تر ترسانده بودند. صبح امروزی​ها خودشان اينکاره بودند!

گفتگوهايم با روزنامه​نگاران هنوز کامل نشده. هر وقت به سی تا رسيد تبديلش می​کنم به برنامه​ای که ماه​هاست در فکرش هستم.

امشب هوس کرده بودم عکاسی کنم، دوربين را برداشتم و با خودم آوردم ، يادم رفت باتری​اش را که گذاشته بودم شارژ شود بياورم!

گزارش ژنرال پتراياس فرانده نيروهای آمريکايی در عراق و گزارس سفير آمريکا نيز چندان به نفع ايران نبود. چه راست باشد و چه دروغ، آنقدر بهانه در دست دارند که برای​مان درسر درست کنند.

در ضمن، خوابم می​آيد! ارتباط اينترنتی خانه​مان امروز قطع و وصل می​شد و يک فايل ساده را نمی​توانستم بفرستم زمانه. آنقدر معطلم کرد که ساعت دوازده و نيم ظهر خوابيدم، ساعت شش هم نمی​دانم با صدای بوق بود يا ترمز يک اتوبوس يا هر چيز ديگر از خواب پريدم.

فردا دوباره کلاس​های ما شروع می​سود، منتهی ۲ جلسه در هفته داريم نه ۶ تا کلاس!

روز ما هم الان شروع شد...در نيمه شب. روز از نو، روزی از نو...

Labels: