الان با مرتضی نشستهایم کنار در کلاس، که مثلا قرار بود ساعت ۶ شروع شود ولی به هفت موکول شده...
امروز صبح کلی کار داشتم، از بانک زنگ زدند گفتند که یکی خواسته از حسابت بردارد و لطف کردهایم کارتت را باطل کردهایم.
حالا بعدش بیا و تمرکز کن و کار رادیو را انجام بده.
بعدش هم طبق معمول این دو روزه، خط اینترنت ما کند شد و با هندل زدن تواسنتم فایل زمانه را بفرستم.
خلاصه روزگار باحالی است...
Labels: پراکنده