یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, October 26, 2007
بیا شمع‌ها رو فوت کن...
نیکان: پاشو مرد، آدم شب تولدش که نمی‌افته خونه...
نیک آهنگ: بابا خب حال ندارم، این گرم و سرد شدن هوا آدمو از پا می‌ندازه!
نیکان: دِنشد...
نیک‌آهنگ: برو کنار بذار باد بیاد...
نیکان: تنبل شیرازی!
نیک‌آهنگ: مردک! شیرازی یعنی تنبل!
نیکان: چیه امروز ولو شدی؟ سر کارآموزی‌ات هم نرفتی...
نیک‌آهنگ: بابا من شونصد ساله روز ۴ آبان افسرده می‌شم! هم از ممد رضا شاه بدم میاد، هم از این روز!
نیکان؛ حال چیکار داری به آدم مرده؟
نیک‌آهنگ: ازگل عوضی! یادت رفته چند بار روز ۴ آبان از کلاس انداختن ما رو بیرون...چند دفعه فرستادن ما رو دفتر...چند بار بابا حالمونو گرفت؟
نیکان: خب آره...تقصیر تو بود با اون یه دنده بازی‌هات.
نیک‌آهنگ: برو بابا محافظه‌کار...هرچی من کشیدم از دست تو بود ملعون!
نیکان: آروم! اسکت! مردک، مگه من نبودم پارسال نذاشتم اون خربازی‌هاتو ادامه بدی؟ داشتی گند می‌زدی به زندگی‌ات با اون دعواهای وبلاگی‌ات! همین پارسال بود که بهت تشر زدم...بد بود؟
نیک‌آهنگ: ...ای...نه، ولی من حال می‌کردم با اون وحشی‌بازی‌های وبلاگی...کلی دعوا راه می‌نداختم...یادش بخیر...
نیکان: آره...شده بودی یه جونور وحشی عقده‌ای...حالا لا‌اقل یک کمی آدم شدی...یک کمی البته...
نیک‌آهنگ: اون که به ما نریده بود، کلاغ کون دریده بود...
نیکان: بسه...شب تولدت از این شکرخوری‌های زیادی نکن...
نیک‌آهنگ: ول کن بابا...دیر شد...من رفتم

Labels: