بحث
داور و
احمد را دنبال میکنید؟ برای من یکی خیلی جذاب است، چون هر دو را خوب میشناسم.
حدس و گمان من این بود که بعد از انتخابات شوراها، گروه تندرو سپاه بر همه چیز حاکم خواهد شد، مگر آنکه اصلاحطلبان و خاتمی بتوانند ابتکار عمل را دست بگیرند، که نتوانستند.
گمان میکنم ما سالهای سال، رایمان را ارزان در اختیار کسانی قرار دادهایم که ما را فقط در روز انتخابات میخواستهاند، و روزی که ما آنها را نیاز داشتیم، سرشان با تهشان بازی میکرد.
وقتی به خاتمی فشار میآمد، ناله میکرد که قدرت ندارد و هیچ کاریی از دستش ساخته نیست. میگفت رئیس جمهور عملا هیچکاره است. وقتی احمدینژاد وه همین راحتی لاریجانی را بر میدارد که عملا منتخب رهبر است و آب از آب تکان نمیخورد، میفهمی که کجای کار خاتمی میلنگیده است.
به ما خیانت شد. به همین راحتی. هاشمی رفسنجانی از رای خاتمی دفاع کرد، اما خاتمی همین یک کار را هم در مورد بقیه نکرد. نمیتوانست بکند؟
هاشمی و احمدینزاد مگر هردو رئیس جهموری نبودند؟ چطور آنها از دستشان برآمد کارهایی که خاتمی نمیخواست انجام دهد، ولی کسی از اصلاحطلبان طرفدار خاتمی صدایش در نیامد؟
من از رایی که در دوم خرداد ۱۳۷۶ دادم پشیمان نیستم، ولی از رایی که در دوره دوم به این مرد دوست داشتنی و خوش نیت و ناتوان دادم، بشدت پشیمانم. هنوز هم حق میدهم به زیدآبادی که میگفت خاتمی باید در سال ۷۹ استعفا میداد. بعد از آنکه یارانش اکثریت مجلس را بدست آورده بودند، یا قدرتش تثبیتت میشد، یا تکلیف ما یکسره.
وقتی عبدی در آن سالها سخن از خروج از حاکمیت زد، تازه میشد فهمید جناح راست چقدر از کنار کشیدن ناگهانی خاتمی میترسیده. برگردید و نظرات عسگر اولادی و بقیه را در سال ۸۱ بخوانید. پس اگر خاتمی در سال ۷۸ محکم ایستاده بود، و یا در سال ۷۹ استعفا داده بود، چه کسی میبرد؟
اگر بخواهم پشت کسی یا گروهی بایستم، زمانی خواهد بود که برنامهای داشته باشد و بتواند از حقوق شهروندان دفاع کند. حرف از دفاع زدن و فریفتن دیگر برای من یکی بس است.
آیا هاشمی رفسنجانی آنقدر آدم قابل اعتمادی است که بخواهم رایام را بار دیگر حرام کنم؟ شاید میلیونها ایرانی عاقل بخواهند، من چنین نخواهم کرد. آیا هاشمی میتواند با تمامی سیاستبازیهایش جلوی گروه قدرتمند سپاه بایستند بی آنکه شب را بدون ترس به صبح برساند؟ گمان نمیکنم. رئیس مجمع مصلحتی که مصلحت خودش را هم نشناسد، میتواند منتخب معتقدانش باشد.
آیا خاتمی و کروبی و الباقی آنچه مینمایند هستند؟ آیا می توانند جلوی گروه قدرتمند سپاه بایستند و مانع بروز درگیری شوند؟ اصلا فکرش را نمیکنم.
من به هیچکس نه گفتهام به کسی رای دهد، نه مانع رای دادن کسی شدهام. قبول دارم که سیاست عملا رفتن به دنبال حداقلهاست...
سیستم فعلی، جوابگو نیست، نه راه حلی میبینم و نه آدم قابل اعتماد واقعگرایی یافتهام که بشود روی برنامه و سخناش حساب کرد. ضمن احترام بهه رای همه کسانی که رای دادهاند و میدهند و خواهند داد، گوهرم را برای کسانی که میپندارم ارزشش را ندارند، به سنگ نخواهم زد. باید ثابت کنند ارزشش را دارند.
Labels: رای من ارزش دارد