از پنج هفته پیش، مشغول کارآموزی در تلویزیون سیبیسی کانادا بودهام. این دوره بخشی از کار دوره یک ساله روزنامهنگاری کانادایی برای روزنامهنگاران خارجی است. البته سیبیسی به من و چند تا از همکلاسیها رسید.
شانس خوبی بود تا دوره تولید تلویزیونی یک برنامه نیم ساعته روزانه خبری را از نزدیک ببینم و با نوشتن متن برای قطعات کوتاه آشنا بشوم. البته هنوز تا نویسنده شدن راه زیادی باقی است!
حالا از هفته دیگر به سر کار خبرگزاری شبانه باز خواهم گشت.
خوبی این دوره این بود تا خیلی از آدم حسابیهای تلویزیون را هم از نزدیک ببینم.
چند روز پیش داشتم به مسیر کاریام در رسانهها فکر میکردم، دیدم خیلی بامزه استه!
سال ۶۹، نشریه علمی دانشکده، تصویرگری و ترجمه.
سال ۷۰ تا ۷۱، کاریکاتور و گاهی هم عکس. سال ۷۱-۷۵، کاریکاتور، مطلب، ترجمه، عکس. ۷۵-۷۶، مدیریت اجرایی خبرنامه، ویرایش، کاریکاتور، مدتی هم کار برای یک برنامه آموزشی تلویزیون. کشیدن کاریکاتور در برنامه تلویزیونی
سال ۷۷، دبیری سرویس، کار در رادیو.
۷۷-۸۰، کار در مجله و روزنامه. نوشتن و کشیدن کاریکاتور.
۸۰-۸۲، کاریکاتور، اداره صفحه ویژه کاریکاتور در یک روزنامه و یک هفتهنامه و صفحه کاریکاتوری-بیوگرافی، اداره سایت خبری محیط زیستی، مشاوره مطبوعاتی
۸۲-۸۴، بیکاری نسبی در کانادا، چند تا کار در نشریات کانادایی، کار برای سندیکای نیویورک تایمز، کار در خشکشویی و کارگری در یکی دو کار کوچک. گرفتن سفارش کار تبلیغاتی.
۸۴- تاکنون، کار در سایت خبری و رادیوی وبلاگی، کار در خبرگزاری کانادایی.
به عبارت دیگر، فعلا آب حوض خالی کردن را تجربه نکردهام!
با این همه، لذت کار خبری چیزی نیست که به این راحتی بشود در بارهاش حرف زد، حتی امروز صبح که مغزم گریپاژ کرده بود و اصلا نوشتنم نمیآمد!ٓ
Labels: کارآموزی