به سلامتی شد ۴۶۰۰ تا. هنوز تا ۱۲۴ هزار تا کلی راه مونده!
من از اواسط ۲۰۰۴ دارم مینویسم. بعضی روزها یک پست، بعضی وقتیها یک کارتون یا کلیپ. و در دورانی ۱۰ تا پست هم داشتهام.
کمترین میزان بازدید کننده در یکسال گذشته مربوط به چند روزی بود که ننوشتم و به حدود ۱۴۰۰ بازدید کننده رسید. بیشترین هم احتمالا مربوط به روزهایی بود که چند جا به مطالبی خاص لینک داده بودند و به ۱۱۰۰۰ و خردهای رسید. البته گردن آمارگیر که سعی میکنم نگاهش نکنم، ولی عقدههای درونی مانع میشود!
کامنتها را هم اکثرا میخوانم و منتشر میکنم، مگر از کسانی باشد که میشناسمشان و به فقط با دیدن اسمشان منتشرشان میکنم. یک جور اطمینان است. کامنتهای فحش آمیز را هم معمولا سانسور میکنم. مواردی را هم که به من مربوط نمیشود را اصلاح میکنم. با این همه، تعدادی از خوانندگان کامنتهایی میفرستند که نمیخواهند منتشر شود و تاکید میکنند که فقط برای اطلاع شخصی است. ممنونم.
این روزها دارم دوران کارآموزی ۶ هفتهایام را در تلویزیون سپری میکنم که خیلی جذاب است. آینکه چه خبری را برای تلویزیون شکار کنی و رویش اثری بگذاری که بیننده جلب شود، هنر کمی نیست. از جماعت دارم میآموزم. اینقدر هم چم و خم دارد که در ۶ هفته نمیتوان خیلی چیزها چیز را آموخت.
دوران درس خواندن دارد اندک اندک به پایان میرسد. تجربه بدی نبود. اندکی فشار روی ما تنبلها لازم بود تا کارمان را جدی بگیریم.
از دو هفته دیگر هم به امید خدا بر میگردم سر همان کار قبلی و ساعت خوابم به هم خواهد ریخت!
هوای اینجا هم بالاخره دارد سرد میشود. با این شکم گنده باید بروم در سرما دوچرخه سواری و جان بکنم تا بلکه این ازدیاد وزن ملعون کنترل شود.
دارم شبیه گوریل میشوم. کچل هم که بشوم میشوم عین یکی از دوستان عزیزی که سالها قبل عین گوریل کشیده بودمش...کار دنیا را میبینی؟
گوریلجان، مخلصت هم هستیم!
Labels: گوریل