من اصلا کاری ندارم که موسویان بیگناه است یا گناهکار. مساله این است که در طول ۲۸ سال گذشته، بسیاری از آدمهای بیگناه به اتهام جاسوسی برای بیگانه، یا جان خود را از دست دادهاند و یا مجبور بودهاند هر خفتی را تحمل کنند.
آدمی مثل امیرانتظام، بهترین نمونه است. نمیدانم خداوندی که جماعت چپ مذهبی به او ابراز ارادت میکنند، از خطاهایشان در پروندهسازی علیه امیرانتظام خواهد گذشت یا نه؟
بچههایی که اتهامشان حضور در "انجیاو"ها بود چه؟ جاسوسی و براندازی از طریق حضور سر سازمانهای غیر دولتی؟
چند نفر را سراغ دارید که به خاطر داشتن ایمیل متهم شدهاند؟
آیا میدانید همان کاریکاتور مسخره روزنامه آزاد به نحو مسخرهای داشت به پرونده جاسوسی و همکاری با بیگانه منتهی میشد؟ شاید دو سه نفری که مجبور به تکنویسی در این باره شده بودند بهتر توضیح دهند. توضیحات من یک سوی ماجرا را منتقل خواهد کرد.
حالا، چون منافع موسویان با یک گروه گره خورده، نجات او برای خیلیها نشانه خوبی است. ولی وای اگر این بابا پشتش به جایی گرم نبود...
Labels: موسویان