این لپتاپ ما داغ کرده و پنکه مبارکهاش نمیتواند خنکش کند. در نتیجه مثل بچههای خوب برگشتهام سراغ آن کامپیوتر گندههه!
جمعه صبح که داشتم از سر کار بر میگشتم خانه، به من مژده دادند که باید عصر دوباره سر کار بروم، البته برای ۴ ساعت، خسته و کوفته رسیدم خانه که که کار رادیو را انجام بدهم، دیدم لپتاپ عزیز زپرشکش در آمده و مجبور شدم نرمافزار صدا را خیلی سریع روی کامپیوتری که همین چند ماه پیش داغ کرده بود و تمام فایلهایش پریده بود نصب کنم.
الان هم نمیدانم اين فايل فتوشاپ ملعون را کجا گذاشتهام تا روی کامپيوتر جديد بريزمش.
خلاصه عالمی داريم!
Labels: لپتاپ