الان داشتم مطلب اعتراضی جماعت دفتر تحکيم امروزی را خطاب به قديمیها میخواندم. خيالم اندکی راحت شد. چند ماه پيش معترضشان بودم که تکليف خودشان را با جماعت تندخوی اوليه مشخص نکردهاند. امروز ديدم قضيه اندکی فرق کرده:
...
«به همین دلیل دانشجویان همواره بدون توجه به قدرت و مطامع و تهدیدات آن باید در پی بیان حقوق انسانها باشند. دانشگاه در سالهای ابتدایی انقلاب بهمن ۵۷ و بعد از وقوع انقلاب فرهنگی با فضایی مصنوعی و قدرت ساخته روبرو شد به همین دلیل رفتار دانشجویان و تشکل های آن روز تنها در چارچوب قدرتمداری قابل تصور است».
یزدانی از تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری به عنوان نقاط ضعف عملکرد تحکیم وحدت نام برد و در این باره گفت: «اعضای امروز دفتر تحکیم وحدت هیچ نسبتی با عملکرد کسانی که سفارت را تسخیر کردند و یا زمینه انقلاب فرهنگی را آماده کردند، ندارند و بر خلاف نظر خانم ابتکار و آقای شکوری راد نه تنها آن دوران را دوران طلایی جنبش دانشجویی نمی دانند بلکه معتقدند دهه ۶۰ سیاه ترین و تاریک ترین زمان در تاریخ دانشگاه از تاسیس تاکنون بوده است. ما امیدواریم روزی بتوان جزییات تسخیر سفارت و نتایج آن در مسائل داخلی و عرصه جهانی را منصفانه و حق مدارانه بررسی کرد تا سره از ناسره مشخص شود». ...
کسانی که هنوز به عملکرد خود در گند زدن به فضای دانشگاهها در اوائل دهه شصت افتخار میکنند، از جمله جماعت بسيار بداخلاق انجمنهای اسلامی آن سالها، يادشان رفته به زمين و زمان گير میدادند و اعصاب هزاران دانشجو را بيخودی خرد کردند و کلی آنتن بازی در آوردند. می گوييد نه؟ از بچههايی که از سال ۶۲ تا ۷۲ وارد دانشگاه شدند بپرسيد. من ورودی ۶۶ بودم. آن سال تازه وضع اندکی بهتر بود. امروز بعد از ۲۰ سال می توانم راحتتر قضاوت کنم که در چه فضايی نفس میکشيديم. هميشه برايم اين سوال وجود دارد که آن جماعت [...] هيچگاه بابت کارهايی که در دانشگاه کرد، پاسخگو بوده؟ کسی گردن کلفتیهای ايشان را مقابل استادان قديمی به ياد دارد؟
چند روز پيش بود که
مطلبی خواندم از دکتر شيرزاد. در بابا انقلاب فرهنگی بود. سوال اینجاست. آن کسانی که فاعلان انقلاب فرهنگی بودند کیستند؟ با یکی از دوستان روزنامهنگار که با خیلی از اینها زمانی دوستی کرده حرف میزدم. میگفت حتی اگر اظهار پشیمانی هم بکنند، فقط از سر ظاهرسازی است و هنوز به کارهای آن سالها در جمع خودیهایشان افتخار میکنند.
Labels: دفتر تحکيم