دوستی برایم نوشته بود که نفس انتخابات و وجود آن، نشانه دموکراسی است. چرا آنرا دور باطل دانستهام؟
اتفاقا من هم معتقدم انتخاباتی صحیح، سالم و به دور از آنچه ما در ایران داریم، میتواند راه دموکراسی را هموار کند، اما آنچه امروز شاهد آنیم، یعنی حذف، رایسازی و انتصاب کاندیدا، اسمش فقط انتخاب است و در عمل گنجشک رنگ کردن است و به مشتری جای غالب کردن به جای فولکس واگن قورباغهای!
برای رنگ کردن خلقالله هم بیا و یک پسوند مقدس برای کارت بگذار. خداوند مرحوم ماکیاولی را بیامرزاد که فرمود چقدر راحت میتوان با پوشش مذهبی دهان خلق را بست. اصلا من با این پسوند و پیشوند مشکل دارم! کره شمالی، جمهوری دموکراتیک خلق کره است. بهترین راه به گند کشیدن مفهوم "دموکراتیک" را میتوانید در این کشور ببینید. پاکستان و ایران هردو "جمهوری اسلامی" محسوب میشوند. توضیح اضافی لازم دارید؟
انتخاباتی که نتیجهاش تاثیر چندانی روی آینده مردم نخواهد داشت، قدرت را مهار و پاسخگو نمیکند، در چنبره نظارتی حاکمیت گیر کرده، چه جور انتخاباتی است؟ به نظرم کسانی که دغدغه دموکراسی دارند و خود را واقعا طالب مردمسالاری(نه مردم سالادی دینی!) میدانند، باید یک بار و برای همیشه تکلیف را مشخص کنند. انگار جماعت به حاکمیت بدهکارند و باید با وجود رد صلاحیت گسترده موجود و عدم تحمل ساختار، سر خم کنند و بگویند بفرما، سوار شو، ما هم هیچکارهایم. چند بار طی سالهای گذشته شنیدهاید که جماعت گفتهاند که تا خواست ما برآورده نشود در انتخابات حاضر نمیشویم، و درست چند ماه مانده به انتخابات آمدند و طبق معمول دست از پا درازتر به خانههایشان برگرشتند؟
چهار سال پیش در هنگام تحصن گروهی از مجلسیان به رفیقی اهل تمیز که عضو حزب مشارکت بود میگفتم که این کار راه به جایی نخواهد برد. میگفت که برعکس، مردم به حمایت از کاندیداهای خود بر میخیزند و خواست خود را به حاکمیت نشان خواهند داد. خاطرتان هست نتیجه آن کار چه شد؟ جماعت سه سال و نیم در برابر از بین رفتن حق مردم ساکت ماندند و تحصن نکردند، از همه مهمتر به خواست حکومت بر ادامه سانسور و خفه کردن مطبوعات گردن نهادند، در برابر سرکوب دانشجویان ناتوان ماندند و گروه زیادی از همان نمایندههای محترم آنقدر درگیر کارهای اقتصادی شدند که یادشان رفت باید انتظاراتی را هم براورده میکردند.
سالها حرف از رای مردم بود. مدعی هستند که نمیشد به رای مردم اطمینان کرد! یعنی ۲۱ میلیون را مردم کشک؟ گفتند مردم همراهی نمیکردند. با که همراهی کنند؟ با کسانی که همه چیز زود از یادشان میرود؟ کسانی که یادشان مانده خاتمی تهدید کرده بود که خواهد گفت چه کسانی در برابر خواست مردم سنگاندازی میکنند. لطفا این اینترنت لعنتی را جسجتو کنند...لطفا هر چه لینک دارید از سخنان مستقیم خاتمی را برایم در کامنتها بگذارید تا از خواب غفلت بیدار شوم!
مگر بازیگران این عرصه تغییر کردهاند؟ مگر نیروهای تازه نفس را به میدان آوردهاند؟ تاکتیک جدیدشان برای مقابله با حرف زور چیست؟ آیا به شعارهایشان پایبندند؟ قبلا شعار "ایران برای همه ایرانیان" میدادند. لطفا بپرسید سهم ایرانی غیر مسلمان و حتی غیر شیعه چیست و چگونه محقق میشود؟ سهم یک ایرانی "بهایی" چیست؟ چه کسی از حقوق او دفاع میکند؟ رجبعلی مزروعی یا محسن آرمین؟ آیا حتی حاضرند با آنها دست بدهند و سر یک سفره غذا بخورند؟ به خانههایشان دعوتشان کنند و مشکلی را حل؟
ایجاد دموکراسی با بازیگرانی که روند غیر دموکراتیک را باور دارند، غیر ممکن به نظر میرسد.
خاتمی و دولت اصلاحات میتوانست با تهدید به خروج از حاکمیت در موقعیتی که رای مردم را در اختیار داشت، کاری کند که امروز سخن از بیهودهگی روند فعلی نزنیم.
Labels: انتخابات