جایتان خالی دیشب بحث بامزهای در دانشگاه تورنتو بر سر انتخابات در ایران و مشکلات ساختاری کشور بود. بنده که کلی با دعواهای موجود حال کردم و آن ته جلسه هم نشسته بودم و با اجازه دوستان، به ریش خیلیها میخندیدم، البته در سکوت!
اکبر گنجی در این جلسه باید به سوالها و انتقادها پاسخ میگفت. نکاتی را مطرح کرد که جذاب بودند. امیدوارم بتوان فیلم جلسه را روی اینترنت دید.
چند مشکل هم البته در گفتههای اکبر بود. برای رد سخنان بقیه، از ایشان آمار میخواست ولی برای خیلی از حرفهای خودش آمار نداشت. البته میتوانستی درک کنی که بیربط نگفته، اما اگر آمار هم در میان میبود، کار نقص کمتری میداشت.
چند عنوان کوتاه از بحث دیشب اکبر:
- گروههای سیاسی ایران، خواسته یا ناخواسته منطق لنینیستی دارند و هدف نهاییشان کسب قدرت است که ممکن است این کسب قدرت با انقلاب و خشونت همراه باشد.
- گروههای اسلامی پیش از انقلاب در بسیاری موارد، شاخصههای لنینیستی را برای ادامه راه خود برگزیده بودند.
- هدف اصلاحطلبان، کسب مرحله به مرحله قدرت و به قول خودشان، گرفتن سنگر به سنگر آن بود.
- بسیاری از اصلاحطلبان، دغدغهشان دموکراسی نیست و شاید اعتقادی به آن نداشته باشند.
- تفاوت کلی فعالیتهای سیاسی فعلی با گذشته، حذف خشونت بوده.
- تاثیرگذاری فعالان زن برای کمپین یک میلیون امضا خیلی بیشتر از گروههای سیاسی میتواند باشد.
- تا زمانی که زیرساختها از پایین تکان نخورده، انتخابات و گرفتن رای به صورت ناقص همراه با تقلب نمیتواند تغییری در کل ساختار بوجود آورد.
- انتخابات در ایران، شبه انتخابات است.
- تفاوت فضای زندانها با دهه شصت، از زمین تا آسمان است. خیلی زود میتوان از احوالات زندانیان با خبر شد، فعالان زن در زندانها تحت شکنجههای رایج دهه شصت قرار نگرفته اند.
...
اکبر و حاضران مسائل مختلفی را مطرح کردند که البته من تنبل نه ضبط کردم و نه یادداشت. امیدوارم آقای تاجدولتی عزیز این کار را کرده باشد برای رادیو.
هر چه هست، جماعتی که تا چند سال پیش رگهای گردنشان بر سر انتخابات بشدت کلفت میشد، فعلا "نازکرگ" شدهاند که برایم جالب بود.
در ضمن، ما ایرانیها بشدت "ملالغتی" هستیم!ٓ
دم بچههای آگورا گرم با مراسم دیشب.
Labels: دموکراسی