الان یکی از دوستانم در آن سر دنیا، آسیای جنوبشرقی با من میچتید!
گفت حالش ازخواندن بعضی مطالب و توبهنامهها یک جوری میشود.
چه کنیم که اثرات نفس قدسی برادر حسین توابساز گیراست.
اصولا چون نوع مخدرات اهل دل این روزها عوض شده، معلوم نیست تاثیراتش بلند مدت است یا کوتاه مدت؟
قدیمها، یک آقایی بود به نام میرشکاک، که با هر لول که از هر طرف دریافت میکرد، از سوی دیگر تواب میشد و به نفع حامی جدید مینوشت. روزی با حاجی زم رفیق بود، روزی با ناطق نوری، روزی با کیهان، اهل بیت هم محسوب میشد. روزگاری هم از علاقهمندان مهاجرانی شد البته. هر دفعه هم خیلی سریع پشیمان میشد از کار برای رقیب ارباب جدید.
با این همه به یاد ندارم یوسفعلی توبهنامه نوشته باشد، چه آنلاین و چه آفلاین.
اما مساله این بود که با شناخت سوابق توابین و فقدان روده راست، نمیدانی پشیمانی ناشی از شرایط جدید است، مشتریان جدید یا اهداف جدید.
مدت زمانی پشیمانی این جماعت وابسته به تامین منافع جدیدتر است، گور بابای اعتقاد و ارزش و الباقی.
القصه. ما ایرانیها معمولا حافظه تاریخی خوبی نداریم. اما فردایی هم البته هست که گذشتهها را با آن بسنجیم.
میرشکاک آدم با استعدادی بود با قلمی قوی، و برای اثبات قدرت کلامش نیازی به خودفروشی و آدمفروشی نداشت. مشتریهایش زیاد بودند.
Labels: توبه گرگ