ما مردها معمولا خیلی راحت حق را به خودمان میدهیم، بدون در نظر گرفتن حقوق کسی که عملا مورد تعدی قرار گرفته. کافی است به چند جمع دانشجویی ایرانی ساکن کانادا سر بزنید. چند درصد ممکن است بگویند این دانشجو کار غلطی کرده؟ خودتان بررسی کنید، و ببینید چند درصد عملا چنین کاری را تقبیح میکنند؟
دوست محترمی میگفت تنها دلیلی که باید این جوان را تنبیه کرد این است که اجازه داده "لو" برود.
مساله مهم اینجاست که بعضی از ما ایرانیان ساکن کشورهای غربی، بدون در نظر گرفتن قوانین و عرف میزبان، ممکن است دست به کارهایی بزنیم که واکنش تنبیهی میزبان برایمان غیر قابل توجیه باشد.
به عنوان مثال، ما ایرانیان اهل تنبیه فرزندان، نمیدانیم که چنین کاری در کانادا چه مکافاتی برای خود و خانوادهمان به دنبال خواهد داشت. هم مرد خانواده مجازات میشود و هم خود خانواده در عمل سرپرستش را موقتا از دست خواهد داد و مشکلات اقتصادی جدیدی را تجربه خواهد کرد.
این تازه یک مثال ساده بود.
جهل از قانون، که البته بسیاری از ما در جهل مرکب به سر میبریم، عملا کار ما را سختتر خواهد کرد.
با همه اینها، این دانشجو یک خطا مرتکب شده، و یک سخن نابجا در توجیه کار خود گفته. همین. بر اساس قانون هم مجازات شده که شاید از نظر خیلیها زیادی هم بوده باشد.
بیشتر از اینکه او را زیر سوال ببریم، باید جامعه خودمان را زیر علامت سوال برد! ما، برای حقوق انسانها ارزشی قائل نیستیم. من، تو و این دانشجو هم در همین جامعه بزرگ شدهایم. چرا بیخودی ماجرا را پیچیده میکنیم؟ هر کدام از ما بارها در طول عمر خود، با زبان و عملمان، ناقض حقوق دیگران بودهایم.
چند نفر از ما حاضر شدهایم مواد کنوانسیون حقوق بشر را فقط یک نگاه سرسری بیاندازیم؟ برای حقوق دیگری چقدر ارزش قائلیم؟ حقوق انسانی را فراتر از حقوق جنسیتی یا نژادی و ... ببینیم؟ چقدر به دیگران در مقابل خودمان حق دادهایم؟
...
دانشجویان ایرانی در دانشگاههای کانادا انجمنهای متعددی دارند. چرا به خاطر همین مساله ساده نمیتوان کارگاههای آموزشی حقوق بشر گذاشت و حداقل موارد مطرح شده را از طریق ایمیل لیستها برای همه نفرستاد؟ آیا کاری از این کم خرجتر میتوان کرد؟
Labels: افتخارات