نشد! نشد زمستان بشود و این کمر صاحبمرده من به خاطر زمین لیز و اثرات زمستان، درد نگیرد.
یکشنبه شب مثل جنازه افتادم و سر کار نرفتم. این دوسه شب هم با بدبختی خودم را سرپا نگه داشتم تا بتوانم سر کار بروم.
الان درد لعنتی کم شده، ولی خستگی و کوفتگی و گیجی، پدر این توان ناچیز مرا برای کشیدن کارتون درآورده.
به هر حال، باید برای روزهای اینچنین، یک ویتامینی، پروتئینی، چیزی...اختراع کرد!
اگر به کانادا میآیید، یادتان باشد که سکیت روی یخ را حسابی یاد بگیرید تا بتوانید تعادلتان را حفظ کنید!
Labels: کمر درد