دیروز مجلس یادبود احمد بورقانی در دانشگاه تورنتو بود و هر وقت کسی از او و کارهایش می گفت، ذهنت میرفت به سالها قبل. با جواد کاظمی رفته بودیم دفتر معاونت مطبوعاتی. آخرین ماههای حضور او در آن ساختمان بود. بحث بر سر حمایت از نشریات غیر دولتی بود و در جایی از نشریات زرد پرسیدیم.
میگفت هر نشریهای که مخاطب داشته باشد، در چارچوب قانون اساسی هم حرکت کند، چه مشکلی برای انتشار خواهد داشت؟ به عبارتی، هر نشریهای با هر زبانی، روشنفکرانه و غیر، میتوانست و میبایست حق حیات داشته باشد.
خیلی از دوستان نسبتا روشنفکر و طرفدار زبان و بیان فاخر، اهمیت نقش نشریاتی با زبان عامیانه را یا نمی دانند و یا فراموش میکنند. مسیری را که فرزند یک خانواده کم سواد طی می کند گاه از جاده نشریات عامیانه است، از همین مسیر است که جستجو را میآغازد تا به مراحل بالاتری گام بردارد. وقتی یک نگاه سیرابش نکرد، به دنبال بهترش میگردد. بورقانی این نکته را خیلی خوب درک میکرد و هیچگاه مثل بقیه نشریات به ظاهر پیشپا افتاده را تحقیر نکرد و نادیده نگرفت.
به گمان من، دو دوران او بود که مفهوم"ژورنالیستی" اعتبار یافت. گمان دیروز به این نکته هم اشاره شد. یادم میآید وقتی در سالهای هفتاد و هفتاد و یک به مطبوعات پیوسته بودم، هر کس میخواست مفهومی منتشر شده در رسانهای را تحقیر کند، میگفت"ژورنالیستی است".
اگر به یک دکان فروش نشریات در اینجا سر بزنید، با صدها عنوان مجله روبرو خواهید شد که هر یک مخاطب خود را دارد. بعضی مخاطبان مشترک و بعضی خاص. گاهی هم گزارشی یا نقدی از یک مجله باعث می شود خیلیها به دنبال شامره نشریهای خاس بگردند که هیچگاه مشتریاش نبودهاند.
بسیاری از این نشریات، عملا زرد هستند و پر از شایعات داغ و بعضا جذاب. بعضیها اول مشتری این مجلههای "زرد" بودهاند، ولی الان چیزهایی دیگر را دنبال میکنند. سلیقهها تغییر میکند.
اهمیت کار بورقانی این بود که در دورهای کوتاه، نگاه تبعیضآمیز بسیاری از ما را تغییر داد، هرچند کوتاه و کم.
Labels: بورقانی