اگر بازی جدید حمله به حسن خمینی را دنبال کرده باشید، به نکتهای بر خواهید خورد. هر چیزی که آیتالله خمینی و خانواده او را زیر سوال ببرد، غیر قابل قبول است.
اولا، اصلاحطلبان هیچگاه پاسخگوی تصمیم آیتالله خمینی بر ادامه جنگ، اعدام هزاران نفر در سالهای ۶۰، بخصوص سال ۶۷ نبودهاند و اگر هم از ایشان سوال کنی، سریع بازی را عوض میکنند. لطفا این سوالها را از همین آقای حمید انصاری حافظ اسناد و مجید انصاری و الباقی بپرسید و علل فرارشان را نیز جویا شوید. آسد ممدلیخان وبلاگی هم پاسخی نخواهد داد!
ثانیا، آیتالله خمینی که قرار نبود تبدیل به "بت" بشود که هر حرفی زده غیر قابل برگشت باشد. هرچند برخلاف خیلی از سخنانش، تاکیدش بر دور ماندن نظامیها از قدرت و سیاست بسیار منطقی بوده است. انگار برای قابل پذیرش بودن حرفهای درستش، باید تا سالهای سال، هزار و یک سخن نادرست را تایید کنی؟
ثالثا، قایم شدن اعضای خانواده آیتالله خمینی پشت سر او چندان به نفعشان نخواهد بود. ممکن است بعدها، این نوادگان بخواهند از زیر سایه پدربزرگ خود خارج شوند و بعضا به نحوی، حتی کلامی بابت مسائلی از مردم عذرخواهی کنند. آیا این روند مانع واقعی شدن اعضای این خانواده نمیشود؟ شاید نوادگان آیتالله خمینی بخواهند کاملا خلاف جهت او حرکت کنند. چرا بیخودی مانعشان می شوید؟
رابعا، تا کی باید اسیر گذشته بود؟ چرا نمیتوانیم به آینده و آیندگان بیاندیشیم؟ اشکالی دارد؟
Labels: حسن خمینی و غیره