یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, February 07, 2008
آيا اصلاح طلبان اهرم قدرت شدند؟
آقا! من امشب نمی​دانم چه خورده​ام که اين همه تصوير می​بينم! بايد از دوست عزيز روانپزشکی که هر روز اين وبلاگ را می​خواند پرسيد که چه مرگم شده؟ چند وقت پيش در يکی از رستوران​های تورنتو بودم که زيارتش کردم، و گفت هر روز وبلاگ را می​خواند. گفتم پس يک "کيس ستادی" اساسی در جريان است!

بگذريم، همين الان داشتم به ضربه اصلاح​طلبان به اصلاح​طلبی فکر می​کردم، يکهو ديدم جماعت عين اهرم، حاکميت را از موقعيتی ناپايدار، چنان روی مردم سوار کردند که نگو و نپرس، وقتی هم تاريخ مصرف اين اهرم تمام شد، عذرش را خواستند.

الان عملا از جمهوريتی که روزی روزگاری صحبتش بود، چيزی باقی نمانده است. اطرافيان خاتمی هم عملا تبديل شده​اند به اپوزيسيون بی​خاصيتی که با افزايش نسبی سن، دارد قيافه​اش به ملی​مذهبی​ها شبيه می​شود. می​گوييد نه؟ قيافه جماعت را در نظر بگيريد، موی سفيد، يا سر کچل، تا چند سال بعد هم عصا به دست. فقط ملی مذهبی​ها کمی خوش​تيپ​تر هستند و از سه​تيغه کردن هم نمی​ترسند، بر عکس خيلی از آقايان که فعلا با ريش پروفسوري، ماجرای "همراه با مردم، همگام با مسوولين" را به خاطر می​آورند.

یادتان هست وقتی محتشمی​پور قسم و آیه می​خورد علیه ملی​مذهبی​ها که اینها غیر قانونی هستند؟ حالا وضع را ببینید که جماعت نسبتا خودی دوم خردادی، چنان خارج از دایره شده​اند که عملا به شورای نگهبان "امر" می​شود که تایید نشوند، تحت هیچ شرایطی، مگر مثل خانم جلودارزاده که به نحوی علیه تحصن سخن گفته است. این همان بلایی بود که بعضی​ها سر نهضت آزادی و بقیه​ نیروهای ملی آوردند. امروز، بر سر رفقای دوم خردادی خودشان آمده.

به نظرم همه این بازی​ها ناشی از ترس است. ترس از دست دادن قدرت دائمی. نمونه هایش را هم در تاریخ فراوان دیده​ایم. احتمالا کمتر هم مایه عبرت بوده​اند، وگرنه اثر می​کردند.

---

دوستی داشتم در دوران دانشکده که با بعضی فینقیلی​های جناح راست رفت و آمد داشت. بعضی از آن فینقیلی​ها الان یا در مجلس هستند یا در دولت. می​گفت جماعت معتقد به ایجاد حاکمیت "دیکتاتوری مصلح" هستند. برای تحمیل این دیکتاتوری "خوب" و "اخلاقی"، باید همه را جوری ترساند و مهار کرد که هیچ کسی به راه خطا نرود، همان چیزی که به "نصر بالرعب" معروف است. از رفیقم پرسیدم که اگر کسی کار غیر قانونی نکرد، اما تابع محض هم نبود چه خواهد شد؟ گفت که چنین فردی یک خطر محسوب می​شود، چون نظم را برای "اصلاح" و "امور خیر" به هم خواهد زد.

Labels: