اين چند روز به خاطر تعطيلی رسانههای داخلي، نمیتوان تحليلهای اينطرفی و آنطرفی چندانی در باره سخنان خاتمی را خواند و فهميد چه بحثهايی در جريان است.
در دو روز گذشته سعی کردهام به حافظهام فشار بياورم که چه زمانهايی خاتمی خواسته نقش يک رهبر اپوزيسيون را برعهده بگيرد. بيان سخنان داغ و بهقول منتقدين احمدینژاد "پوپوليستی" در قالبهای مختلف هميشه جواب نداده است، بخصوص برای سيد محمد.
اما مسالهای که میخواهم به ياد خودم بياورم، گفتههای سعيد حجاريان است...گمانم اين جمله از اوست که گفت "اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات"...
به نظرم میرسد که اصلاحات و تحولی که بخواهد بر مبنای خاتمی و اصلاحطلبان حکومتی تعريف شود، عملا مرده است. مشکل من اين است که اين گروه کی میخواهد بپذيرد مسيری را که طی کرده کار را به اينجا کشانده و احتمالا باید در باره ادامهاش تجدید نظر کند.
اگر خاتمی واقعا معتقد باشد که با رای میتوان حاکميت فعلی را تغيير داد، شايد به خاطر حضور بيست و چند سالهاش در حاکميت بتواند راه و چاه را هم نشان بدهد. من نهايتش فکر میکنم سيد محمدخالیبند، دروغ اول آوريل را چند روز زودتر از موعد گفته.
Labels: خاتمي