یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, March 19, 2008
از احمدآباد تا احمدی‌نژاد
بزرگ‌ترین جوک سال‌های اخیر را لاریجانی در سال ۲۰۰۵ گفت، آنهم در نیویورک و دفاع ریاکارانه‌‌اش از دکتر محمد مصدق.

بعدش جماعت یادشان افتاد که ملی کردن صنعت نفت که تصادفا سال‌ها نقش مصدق را در شکل گرفتنش انکار می‌کردند و می گفتند کار آیت‌الله کاشانی بوده، کار دکتر مصدق بوده و احمدی‌نژاد که تصادفا انرژی هسته‌ای را یک دختر دبیرستانی در خانه کشف کرده بود، فهمید که می‌تواند برای مصدق شدن مورد استفاده قرار بدهد.

آیا مصدق واقعا در حد رئیس جمهوری فعلی پایین آمدده است؟

مصدق جزیی از اپوزیسیون قانونی بود که مقابل حاکم قرار گرفت و تغییر را بوجود آورد. مصدق تحمل نشد. مصدق قانون را می‌شناخت، هرچند در جاهایی کارش نقص داشت و مورد اعتراض حقوق‌دانان قرار گرفت، ولی او ایران را در مقابل دادگاه سربلند کرد.

احمدی‌نژاد جزئی از حاکمیت است. بوسیله حاکمیت بالا آمده و تنها مهره‌ای است که بیش از کوپنش حرف می‌زند. حرف‌های بلند بلند این مهره محترم برای ما مشروعیت کاذبی برای اییران نزد تندروهای جهان اسلام و اهالی ونزوئلا و پاکستان درست کرده. پای صحبت راننده تاکسی پاکستانی اینجا بنشین تا در مورد قهرمانی‌های رئیس جمهوری ایران برایت سخنرانی کند. نمی‌دانی برای خلاص شدن از حرف‌هایش پنجره را باز کرده‌ای یا بوی گند خوارک کاریی که دیشب خورده و تمام روز در ماشین کارخرابی کرده؟

مصدق، فردی بود بالاتر از شاَن حاکمیت وقت و حاکم بشدت از او می‌ترسید. مصدق ایران را از شر انگلستان آزاد کرد و باعث نگرانی آمریکا شد.

احمدی‌نژاد پروژه هسته‌ای را با حضور و حمایت روس‌ها و بهره‌برداری شدید آنها معنی کرده است. ما نمی‌توانیم سهم قانونی‌مان را از دریای خزر طالب باشیم. ما باید به هر ساز رووس‌ها برقصیم. امسش چیست؟ منافع ملی با تعریف روسی.

...

احمدی‌نژاد هرگز نمی‌تواند مصدق باشد و اصلا نمی‌توان او را با مصدق مقایسه کرد. این به معنای بت کردن مصدق نیست! فقط بحث مقایسه است.

امروز احمدآبد خوش‌‌نام از حضور جسد دکتر محمد مصدق است و ایران در تاریخ نمی‌داند حضور احمدی‌نژاد را چگونه تعریف کند؟

Labels: