یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, March 17, 2008
چه باید نکرد؟
یا چه نباید کرد!

من همیشه از این سوال چه باید کرد خنده‌ام می‌گیرد. چرا؟ چون باید از راهبران سیاسی پرسیده شود نه ناظران!

اما گاهی مرا غم می‌گیرد. چون راهبر سیاسی واقعی نداریم! کسی که نتواند راه و چاه را ببیند، چگونه می‌تواند هدایت جماعتی را برعهده گیرد؟

کسانی که در ایران رهبر سیاسی می‌شوند، معمولا موج‌سوارانی هستند که تاریخ مصرفی کوتاه مدت دارند. آیا خاتمی واقعا یک رهبر سیاسی بود که از مدارج پایین شروع کرد و گروهی راه انداخت و گسترشش داد یا موقعیتی در اختیارش قرار گرفت و فضای کشور او را تبدیل به رهبر یک جنبش کرد؟

آیا کسی که اصلا نمی‌داند چطور از سر ناچاری و عدم پذیرش نامزدی از سوی میرحسین موسوی، پیشنهاد جماعت را قبول کرد، می‌تواند یک رهبر سیاسی آزموده باشد؟

مساله این است که ما انتظار راهبری از کسانی داریم که خودشان حتی قادر به راهبری مجموعه‌های کوچک سیاسی‌شان در شرایط بحرانی نیستند.

اینجا صفحه شخصی کسی است که از جماعت آزموده موجود نا‌امید است، و می‌پندارد اعتماد بر ایشان، خطاست. به هیچ کسی هم نمی‌گویم که نباید به اینان اعتماد کرد یا نکرد، اما به انتخاب شخصی‌اش و بیانش پایبند است.

گزینه‌ها چیست؟

گمان من به عنوان یک ناظر ساده این است که حرکت‌های ریشه‌ای اجتماعی و صنفی بسیار موثر‌تر از سوسول‌بازی‌های غیر مداوم است. منافع مشترک صنفی و نیازهای قوی کارگران، زنان، معلم‌ها، دانشجویان تا وقتی به سیاسیون فعلی گره نخورده، بسیار موثرتر در لایه‌های زیرین تاثیر می‌گذارد. علت ترس شدید نهادهای امنیتی ایران هم اطلاع از تاثیرگذاری این حرکت‌هاست که با هزار و یک کلک سعی می‌کنند به خارج از کشور مربوط‌شان کنند تا از مشروعیت بیاندازندشان.

سال‌ها پیش وقتی بحث سازمان‌های غیر دولتی راه افتاد، همه‌اش خنده‌ام می‌گرفت چون اکثر این سازمان‌ها، عملا دولت‌ساخته بودند. این نهادها نمی‌توانند بعد از سقوط دولت حامی کار کنند، و در عمل نتوانستند.

ادامه دارد

Labels: