این چند روز دارم روی موضوعی تحقیق میکنم که یک کمی با ماجرای کارتونهای ضد پیامبر اسلام، که در دانمارک منتشر شد مرتبط است.
فهم ماجرا اصلا سخت نیست، اما واکنشهای تند اسلامگرایان رادیکال که جواب هر چیزی را با خونریزی میدهند کار را سخت کرده، به نحوی که کسانی که حتی منتقد انتشار اولیه کارتونها بودهاند، توی تعارف افتادهاند و جانب ناشر و طراحان روزنامه دانمارکی را گرفتهاند.
من زمانی شک داشتم که قصد روزنامه دانمارکی اهانت بوده باشد، ولی وقتی دبیر فرهنگی روزنامه "ییلاندز پوستن" به من گفت که حق توهین، جزو حقوق بشر برای آزادی بیان محسوب میشود، و این اهانت در فرم ضد مذهبی ایرادی ندارد و با این منطق، انتشار کارتونها را توجیه کرد، باور کردم که هدف، چیزی جز تحریک وحالگیری در مقیاس کوچک، و برخورد با مسلمانان در مقیاسی بزرگتر نبوده است.
اما بیتحملی بخشی از جامعه اسلامی و تهدید به برخوردهایی که در روزگار فعلی ضد تبلیغ محسوب میشود. وقتی آیتالله خمینی برای سلمان رشدی حکم قتل صادر کرد، خیلیها میدانستند که این مساله به نفع ایران تمام نخواهد شد.
...
مبارزهای که الان جماعت 'اسلام-ترس' اروپا آغاز کردهاند شاید نشان از قوت 'برخورد تمدنها' دارد و نشان میدهد که 'گفتگوی تمدنها' یا غیر عملی است، و یا قدرت لازم پشتش نیست که بتواند نتیجهای بگیرد.
Labels: دانمارک