چرا اصلاحطلبان از سال ۱۳۸۱ پشت سر هم شکست می خورند؟
آیا متوجه شدهاند که ادامه روند فعلی روز به روز توان خودشان و امید طرفدارانشان را از بین برده؟
به گمان من، نگاهی طولانیتر به وقایع ۱۲ سال گذشته نشان میدهد که بسیاری از چیزها، به قول مهران مدیری، "اشتباهی بوده". اصلاحات، سرابی بود که امیدوار بودیم واقعی باشد. مردمسالاری دینی و جامعه مدنی، توهمی بیش نبود.
جماعت را که نگاه میکنم، یاد مستهایی می افتم که شاد هستند و روز بعد غم دنیا میگیردشان. مستی که میپرد، تازه میفهمند که ماجرا چه بوده.
بله، در سالهای ۷۶ تا ۷۹، مست بودیم، نفهمیدیم. ماندهام چرا بعضیها نمی خواهند از این مستی خارج شوند و باور کنند که این شراب نسبتا ناب، دائمی نیست و فایده چندانی هم ندارد.
فکر میکنم ادامه وضع موجود، با این رهبری اصلاحطلبان و این کار گروهی و نبود توان نیروگیری و کادرسازی، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نیز احتمالا بر باد است.
الان به جماعت که نگاه میکنم، یاد بچه تنبلهای مردودی میافتم که کاری جز رد شدن در امتحان ثلث سوم ندارند، تمام طول سال را هم دارند وقت تلف میکنند.
Labels: مردودیها