یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, April 25, 2008
یک تجربه نه چندان جالب
خبرنگار محترمی که اشتباه کرده و بدون تحقیق در باره یک ماجرا، عکسی را می‌گذارد، مقصر نیست. کار او از نظر مافوقش بسیار هم عالی است. تا وقتی استفاده از تصاویر، دامن مقامات عظمی را نیالوده و به دولت محترمه و وابستگانش آسیبی نرسانده، هر کاری قابل قبول می‌نماید.

خبرنگار محترم و خاطی، البته خودش را مسوول دانسته و خیال می‌کند همین کافی است. یک نگاه به قوانین ساده رسانه‌ای می‌گوید که اگر از طریق رسانه باعث اضرار شوید، تحت چه شرایطی باید ضرر وارد را جبران کنید. حداقلش عذر خواهی در همان برنامه است.

من تکلیفم با خودم مشخص است، و گمان می‌کنم دفاعی که از قربانیان کارتون‌های دانمارکی کرده‌ام، کار درستی بوده. نه به عنوان یک مسلمان، بلکه به عنوان یک آدم ساده. اما قرار گرفتن من در رده جماعت ضد دین، فقط برای من سنگین نیست. لابد خویشانی هم دارم که آن برنامه را دیده‌اند. لابد می‌دانید آنها چه احساسی کرده‌اند. دوستانی دارم، نزدیکانی هستند...

من چند دوره با صدا و سیما کار کرده‌ام و دوستان زیادی در آن مجموعه دارم. بعضی‌های‌شان هم هنوز در ایران هستند. خداوند مرحوم علیقلی را بیامرزاد که داستان‌ها می‌گفت از ساز و کار آن مجموعه بی‌خودی بزرگ.

الان که بعد از روزی طولانی به خانه بازگشته‌ام، مجبور شدم برگردم به دروس مبحث اخلاق و قانون رسانه. بعضی یادداشت‌ها را نیافتم، ولی کلیت بحث را به یاد دارم.

آن یک ماه و نیمی هم که در تلویزیون سی‌بی‌سی کانادا کارآموزی می‌کردم، یک کمی با رعایت اصولی که بچه‌های رسانه‌های داخلی و مخصوصا صدا و سیما رعایت نمی‌کنند آشنا تر شدم.

چندی پیش یک نفر که اشتباهی فایل تصویری اوباما را با "اوساما" جابجا کرده بود و هنگام پخش برنامه، به جای نامزد ریاست جمهوری آمریکا، رهبر القاعده را نشان داده بودند مجازات کردند.

اینجا برای پخش یک تصویر، باید مراقب هزار و یک مساله باشی. اگر مشاور حقوقی رسانه تشخیص دهد که پخش یک عکس، ممکن است به خاطر ضرری که به یک شهروند وارد می‌کند، برای مجموعه دردسرساز شود، بدون تعارف به مدیر سازمانش ماجرا را تذکر می‌دهد. اگر پخش شد، عذرخواهی می‌کنند. نه فقط خبرنگار یا تهیه کنند، بلکه کل سازمان مسوولیت ماجرا را می‌پذیرد.

ممکن است محقق برنامه یا خبرنگار بخش ۲۰:۳۰ صدا و سیما طلبکار شود که اگر می‌خواستی ما چنین استفاده‌ای نکنیم، بیخود کردی اصلا کنار دبیر روزنامه دانمارکی عکس انداخته‌ای. اولا، مناظره و حضور در پنل یا کنفرانس علنی که دیگر نیاز به این حرف‌ها ندارد. ثانیا، ما با منطق دوستان صدا و سیما و تفکر حاکم بر آنجا که زندگی نمی‌کنیم. ثالثا، اصلا به مخیله‌ام راه پیدا نمی‌کرد که بدهکار هم بشوم، بابت برخورد تئوریک با کسی که اهانت به مسلمان‌ها را حق خود می‌دانست و از آن دفاع می‌کرد.

مساله بعدی اینکه وقتی سیستمی فاقد نظارت باشد، نه مدیر کل خبرش احساس مسوولیت می‌کند نه مسول پخش. اتفاقا من از صدا و سیما بسیار هم طلبکارم، نه فقط به خاطر این اشتباه کاملا غیر حرفه‌ای بلکه به خاطر هزار و یک مساله قدیمی‌تر. اما مسائل را با هم قاطی نمی‌کنم. آسیاب به نوبت.

همه ما اشتباه می‌کنیم. خود من بارها و بارها اشتباه کرده‌ام و صدای مدیر رادیو یا روزآنلاین و خبرگزاری کانادایی که در آن کار می‌کنم را درآورده‌ام. احتمالا چون آنها بر اساس مبانی خاصی پاسخگو هستند. هر کسی به نوعی و درجه‌ای.

مسوولیت مطالب منتشر شده با دبیران، سردبیران، مدیران تولید و ... صاحبان رسانه است، نه فقط خبرنگار. اما اگر خبرنگاری چند بار خطایی کرد که به دور از اخلاق حرفه‌ای بود، بدون تعارف مجبور خواهد شد به دنبال شغلی دیگر برود. داستان خبرنگار نیویورک تایمز که اخبار جعلی بار روزنامه می‌کرد، یا فلان برنده پولیتزر که معلوم شد داستانش ساختگی بوده و کلی پرونده دیگر را می‌توان از آرشیو رسانه‌ها بیرون کشید.

حتی رسانه‌های مدرن‌تر که وبلاگ دارند، نسبت به مطالب منتشر شده از نویسندگان گذری هم مسوولیت دارند. همین پارسال بود که واشینگتن پست مجبور شد مطلب یک طرفه‌ای علیه مرا با خیلی سریع بیرون بکشد. چون می‌دانست پشت بندش چیست.

وقتی صدا و سیمای ایران، رسانه رسمی هم محسوب شود، هر حکمی که صادر می‌کند رسمی خواهد بود. وقتی افترا می‌زند، و کسی امکان شکایت نداشته باشد و حداکثر یک بیچاره قراردادی را بیکار می‌کنند، دلت نمی‌آید از حدی جلوتر بروی.

به قول دوستی، این کارها برای خبرنگاران و بچه‌های خبر امتیاز آور هم هست. چقدر خوب که یک غیر خودی را هم هم‌ردیف سلمان رشدی و فلمینگ رز کردی...همه اینها عضو حزب باد وابسته به امپریالسیم هستند...دارند با همکاری با هم به کشور و دین مبین ضربه می‌زنند...

دوست دارم نظر بر و بچه‌هایی که هم سابقه کار خبری در ایران را دارند و هم در این سر دنیا روزنامه‌نگاری می‌خوانند را بدانم.

...

ادامه دارد

Labels: